گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
جلد اول
مقدمه






اشاره
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین المطهرین، و اللعنۀ الدائمۀ علی
اعدائهم أجمعین الی قیام یوم الدین و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین. یکی از علوم اصلی در فرهنگ و معارف اسلامی، علم
حدیث است که مسلمانان از عصر حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله به جمع آوري آن همت گماشتند، یاران آن جناب که شب و
روز در خدمت او بودند، سخنان، گفتهها، و خطابههاي رسول خدا را حفظ کردند و سینه به سینه به یک دیگر انتقال دادند. از
طرف دیگر اعمال و رفتار و کردار و طرز زندگی و معاشرت آن حضرت در میان جامعه و برخوردهائی که با افراد گوناگون
داشت، به عنوان سیره نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و اله مورد توجه و عنایت مسلمانان قرار گرفت، جزئیات زندگی فردي، خانوادگی و
اجتماعی آن حضرت از طرف مسلمانان تدوین و تنظیم گردید، و بصورت کتابهاي مدون در اختیار جامعه اسلامی قرار گرفت.
زندگی رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله از تولد تا بعثت، روابط آن حضرت با قبائل قریش، عبادت و پرستش خداوند، دوري
گزیدن از جامعه شرك آلود، مسافرتهاي بازرگانی و جریان سفر او به شام همراه عمویش ابو طالب، خوش رفتاري با مردم، اداء
امانت، ازدواج با خدیجه و حوادثی که براي او در مکه پیش آمد بطور مشروح در سیرهها آمده است. ص: 4
جریان و حوادث بعد از بعثت، دعوت مردم به اسلام، مبارزه قریش و مشرکان با حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله، ستمهائی که در
مکه در باره آن جناب انجام گرفت، محاصره او در شعب ابی طالب، توطئه قتل آن حضرت و مهاجرت به مدینه منوره بطور مبسوط
ذکر شده است. بعد از مهاجرت و اقامت در مدینه، تبلیغ اسلام و بیعت مردم مدینه با او، بناء نخستین مسجد، دعوت قبائل به اسلام،
جنگهاي متعدد با مشرکان، سران قریش، قبائل گوناگون، یهودیان خیبر و وادي القري، فتح مکه و تثبیت حاکمیت اسلام در
جزیرة العرب توسط سیره نویسان به تفصیل بیان گردیده است. زندگی حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله در مدینه تا وفات آن
بزرگوار، زندگی خصوصی، خانوادگی و عمومی آن جناب مورد بررسی قرار گرفته و اعمال عبادي او در شب و روز و روابطش با
جامعه و افراد، مورد توجه مسلمانان قرار گرفته و رفتار و کردار و گفتار نبی اکرم به رشته نگارش در آمده است. احکام و دستورات
صفحه 13 از 295
خداوند که به تدریج نازل میگردید و مسائل شرعی به مردم ابلاغ شد، تا آنگاه که در حجۀ الوداع آخرین حج پیامبر گرامی، آیه
فرود آمد، اصول، فروع و آداب و سنن دین براي مسلمان بیان گردید و وظائف جامعه اسلامی « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ » شریفه
معین شد.
آغاز تدوین حدیث
از منابع و مصادر به روشنی معلوم میگردد که گروهی از اصحاب و یاران خاص آن جناب گفتههاي او را مینوشتند که یکی از
آنها امیر المؤمنین علیه السّلام بود، قبائل مختلفی که از اطراف و اکناف در مدینه خدمت رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله میرسیدند
و مسلمان میشدند، هنگام مراجعت دستور العملهائی از او میگرفتند. پیامبر گرامی اسلام افرادي را هم به عنوان سرپرست براي
امور دینی قبائل میفرستادند و توصیههائی به آنها میکردند و مسائل را به آنان تعلیم میدادند تا به مسلمانان بیاموزند، مسلمانان
مدینه هم هر گاه به مشکلی برخورد میکردند از آن ص: 5 حضرت سؤال میکردند، و حضرت هم پاسخ آنان
را میدادند و آنها را ارشاد مینمودند. بطور قطع و یقین در زمان حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله تعدادي از یاران و نزدیکان آن
جناب مکتوباتی در حدیث داشتهاند که از رسول خدا شنیده بودند، و از آنها استفاده میکردند، این جریان تا هنگام وفات رسول
خدا صلّی اللَّه علیه و اله ادامه داشت، رسول اکرم از کتابت حدیث و نقل آن منع نکرده است. از طرف دیگر مخالفان و منافقان هم
دست بکار شدند و روایاتی از زبان رسول خدا جعل کردند و در میان مردم منتشر ساختند، علی علیه السّلام در یکی از خطبههاي
نهج البلاغه میفرماید: در عصر رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله اخبار و احادیثی به نام آن جناب ساخته شد و در میان مردم پخش
گردید و موجبات اضطراب را پدید آورد. در این هنگام پیامبر گرامی در برابر مسلمانان قرار گرفتند و فرمودند: هر کس بر من
دروغ بندد و اخباري به من نسبت دهد که من آنها را نگفتهام خداوند جایگاه او را پر از آتش خواهد کرد، و از عذاب خداوند
رهائی پیدا نخواهد نمود، اي مردم از فتنه و فساد دست باز دارید و از جعل اخبار خودداري کنید.
ممانعت از نقل حدیث
خلیفه دوم عمر بن خطاب بود، هنگامی که « حسبنا کتاب الله » : نخستین کسی که از نقل حدیث و روایت ممانعت کرد و گفت
رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله در بستر بیماري بودند فرمودند: کاغذ و دواتی بیاورید تا براي شما وصیتی بنویسم که بعد از من
گمراه نگردید، خلیفه دوم در مجلس حاضر بود و گفت: این مرد حواسش جمع نیست کتاب خدا ما را کفایت میکند، بار دیگر
حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله سخنان خود را تکرار کردند، عمر نیز سخن خود را تکرار نمود، در این هنگام در مجلس سر و
صدا شد، پیامبر هم ناراحت گردید و از وصیتی که میخواست انجام دهد منصرف شد. ص: 6 بطور کلی نقل
حدیث و روایت از رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله در زمان ابو بکر و عمر ممنوع بود، ذهبی در تذکرة الحفاظ گوید: ابو بکر
پانصد حدیث از رسول اکرم را نوشته بود ولی بعد آنها را آتش زد، عروة بن زبیر گوید: عمر بن خطاب گفت: من اجازه نمیدهم
کسی احادیث و روایات را جمع و تدوین کند، زیرا با کتاب خدا مخلوط میگردد. در حالات ابو هریره صحابی معروف آمده که
وي اخبار و روایات رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله را در میان مردم نقل میکرد، خلیفه دوم از این جریان مطلع شد، او را احضار
کرد و گفت: چرا حدیث پیامبر را نقل میکنی، بعد از این او را تازیانه زد و گفت: حق نداري بعد از این روایتهاي رسول الله را
نقل نمائی؟! اینها نمونههائی بود که ما در این مورد آوردیم، در کتب رجال و حدیث از این گونه مطالب فراوان است، جلوگیري
از نقل احادیث رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله علل و جهاتی داشت که شرح و تفصیل آن در این مقدمه مناسب نیست و موجب
اطاله سخن میگردد جویندگان میتوانند به کتب رجال حدیث مراجعه کنند.
صفحه 14 از 295
جعل احادیث و روایات
بطوري که تذکر دادیم در زمان خلیفه اول و دوم از نقل اخبار و روایات رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله جلوگیري شد، اما در زمان
عثمان اندکی این جوّ شکسته گردید، گروهی در مسجد جمع شدند و به نقل روایات مشغول گردیدند، تا آنگاه که موجب
اختلاف و تفرقه در بین اصحاب شده و فتنههائی پدید آمد. معروف است کعب الاحبار، تمیم داري و وهب بن منبه که هر سه
مذهب خود را رها کرده و مسلمان شده بودند، در مسجد رسول خدا مجلس داشتند و اخبار و احادیث ملل و اقوام را براي مردم
نقل میکردند، و قرآن مجید را هم براي مسلمانان تفسیر و شرح مینمودند و خلیفه هم آنان را آزاد گذاشته بود. کعب الاحبار
یهودي بود و میگفت: مسلمان شدهام، تمیم داري مسیحی بود و ادعاي اسلام میکرد، وهب بن منبه یک ایرانی بود که در یمن
متولد شده بود، او ص: 7 هم اظهار مسلمانی مینمود، این سه نفر میدان دار تفسیر قرآن بودند و روایاتی را هم از
رسول خدا نقل میکردند، بطوري که یکی از روزها بین کعب الاحبار و ابو ذر غفاري رحمۀ الله علیه گفتگوهائی شد. ابو ذر
هنگامی که دید کعب الاحبار اخباري در تفسیر قرآن نقل میکند و مسلمانان را فریب میدهد، به او گفت: اي یهودي تو
میخواهی دین و شریعت به من بیاموزي و احکام اسلام را به من تعلیم دهی، در این جا بین آنها سخنانی رد و بدل گردید، و چون
جریان روز از کعب الاحبار حمایت میکرد اعتراضات ابو ذر به جایی نرسید. در زمان معاویه بازار جعل حدیث بسیار رونق گرفت،
معاویه گروهی را وادار کرد تا احادیث و اخباري را در فضائل خلفاء جعل کنند و در میان مسلمانان پخش نمایند و روایاتی هم در
نکوهش امیر المؤمنین از زبان رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله وضع کنند و مردم را از آن حضرت دور سازند و از مقام و منزلت او
بکاهند. جعل اخبار و وضع روایات که در زمان معاویه آغاز شده بود، در دوره خلفاي بنی مروان رو به فزونی نهاد، اکثر روایات در
فضائل و مناقب خلفاء و صحابه در زمان بنی امیه توسط گروهی بیایمان و جاه طلب وضع گردید، و این جریان در زمان بنی عباس
هم ادامه پیدا کرد و جماعتی به جعل احادیث پرداختند. منافقان و منحرفان و اطرافیان خلفاء و امراء براي گروهی از اهل حدیث
روایاتی جعل کردند و در میان اهل حدیث رواج دادند، براي همین جهت جماعتی از محققان و محدثان کتابهائی در احادیث
موضوعه نوشتند و نام جعالان و وضاعان حدیث را در کتابهاي خود ذکر نمودند.
تالیف کتب حدیث و سیره در میان اهل سنت
بنا بر مشهور بین محدثان اهل سنت و جماعت تنظیم و تدوین حدیث از زمان بنی مروان شروع شده است و تا عصر عمر بن عبد
، العزیز کتابی مدون در دست نبوده است، احادیث و روایات سینه به سینه نقل میشده، اختلافات متون و الفاظ ایمان و کفر، ج 1
ص: 8 احادیث از همین جا ناشی شده و ضبط آنها متفاوت انجام گرفته است. ابن سعد در طبقات گوید: نخستین کسی که تصمیم
گرفت کتابی در حدیث و سیره تالیف کند، مروان بن حکم بود، او دستور داد اخبار رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله را که غیر از
طریق ابو هریره بود تدوین کنند، از این روایت معلوم میگردد که تا آن روز فقط اخبار ابو هریره در میان مردم بوده است و از سایر
صحابه حدیثی نبوده. بعد از آن فرزندش عبد العزیز بن مروان به کثیر بن مره حضرمی دستور داد نام کسانی را که در جنگ بدر
شرکت داشتند بنویسد، او هم هفتاد نفر از شرکتکنندگان بدر را در آن کتاب نوشت و بعد از آن عمر بن عبد العزیز هنگامی که
به خلافت رسید فرمانی صادر نمود تا اخبار و احادیث رسول اکرم را جمع آوري کنند و در کتابی ثبت نمایند. با این روایات معلوم
میگردد که تدوین حدیث و سیره از اواخر قرن اول هجري آغاز شده است، زبیر بن بکار در موفقیات گوید: سلیمان بن عبد
الملک در سال 82 هجري هنگامی که ولیعهد بود، وارد مدینه شد، او در مدینه از همه مساجد و مشاهد دیدن کرد و با گروهی از
بزرگان در مدینه ملاقات نمود. یکی از کسانی که در مدینه با سلیمان ملاقات کرد ابان بن عثمان بود، او در مسجد قبا با سلیمان بن
صفحه 15 از 295
عبد الملک گفتگو کرد، سلیمان به او گفت: شما سیره پیامبر را بنویسید، ابان گفت من سیره او را نوشتهام و اینک در اختیار شما
قرار میدهم. سلیمان کتاب سیره را از ابان گرفت و آن را مورد مطالعه قرار داد. سلیمان کتاب را مطالعه کرد و موضوعات آن را
بدقت بررسی نمود و بعد گفت: شما در این جا از انصار بسیار سخن گفتهاید، و از فضائل و مناقب آنان در اینجا آوردهاید و از ما
چیزي در این کتاب نیست، ابان گفت: اي امیر من در این جا مطالب واقعی را آورده و هر چه حق بوده نوشتهام. سلیمان گفت: من
این کتاب را به پدرم نمیدهم و بعد کتاب ابان را آتش زدند تا در دست مردم قرار نگیرد، سلیمان از مدینه به شام مراجعت کرد و
جریان کتاب ابان را براي پدرش عبد الملک نقل نمود، عبد الملک گفت: کتابی که براي ص: 9 ما سودي ندارد
و از ما در آن سخنی گفته نشده فائده ندارد، ما نمیخواهیم اهل شام از آن کتاب چیزي بدانند. تالیف و تنظیم کتب حدیث و سیره
از قرن دوم بطور گسترده آغاز گردید، گروهی از علماء و محدثین در این دو موضوع کتابهائی نوشتند، مشهورترین سیره نویسان
در این قرن ابن اسحاق و ابن هشام هستند، و مشهورترین حدیث نویسان هم مالک بن انس و ابن ابی شیبه و عبد الرزاق صنعانی
میباشند. کتابهاي عبد الرزاق و ابن ابی شیبه که مصنف نام دارند بسیار مشروح و مفصل میباشند و در چندین مجلد چاپ
شدهاند، در این دو کتاب روایات حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله و گفتار صحابه با هم در ابواب آمده است، این دو کتاب بسیار
جامع و فراگیر هستند و صاحبان صحاح و مسانید از آنها سود بردهاند. از قرن سوم گروه بیشماري به تدوین حدیث روي آوردند،
اکثر این محدثان و مؤلفان صحاح و مسانید خراسانی هستند، نیشابور، هرات، بلخ، مرو، بخارا و سمرقند از مراکز بزرگ نشر حدیث
و تدوین کتب روائی بودند، مانند بخاري، مسلم ابو داود، نسائی، ابو عوانه، اسحاق بن راهویه و ابن حنبل و گروهی دیگر. در قرن
چهارم نیز بیهقی صاحب سنن الکبري، و حاکم نیشابوري مؤلف مستدرك صحیحین پا به عرصه گذاشتند و این دو کتاب را به عالم
حدیث ارائه دادند، مخصوصا صاحب مستدرك که کتاب خود را بر اساس شرائط و مبانی بخاري و مسلم تالیف کرد و اخباري را
که آنها نیاورده بودند در مستدرك نقل کرد. دخالت خلفاي بنی عباس و نفوذ جریانهاي سیاسی، فکري، عقیدتی و فرقهاي در
تالیف و تدوین این کتابها بسیار مؤثر بوده، تحقیق در این موضوع نیازمند یک کتاب مستقل است و در این مقدمه جاي بحث آنها
نیست، مطالعه و تحقیق در حالات محدثان، تفاوت افکار و اندیشههاي آنان را بخوبی روشن میسازد.
تدوین حدیث در مذهب اهل بیت ع
جمع آوري حدیث در مذهب اهل بیت علیهم السّلام و تدوین و تنظیم آن از امیر المؤمنین علیه السّلام آغاز میگردد، علی علیه
السّلام از کودکی در دامن رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله بزرگ شد و در خانه آن بزرگوار نشو و نما یافت و در سفر و حضر
همواره با رسول اکرم بود و اعمال و رفتار و اقوال و گفتار او را در مد نظر داشت. او نخستین فردي بود که دعوت پیامبر را پاسخ
گفت و با آن جناب نماز گذارد در هنگامی که جز آن دو در مکه نمازگزاري نبود و تا آن جا که در توان داشت از آن حضرت
دفاع کرد و مانع میگردید تا سفیهان و جاهلان گزندي به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله برسانند. او در مکه معظمه هرگز رسول
اکرم را تنها نگذاشت و شب و روز در کنارش بود، تا آنگاه که شب هجرت فرا رسید، علی علیه السّلام در بستر آن جناب خوابید و
با ایثار و فداکاري خود موجب گردید تا پیامبر گرامی صلّی اللَّه علیه و اله از گزند دشمنان و مشرکان با سلامتی از مکه بیرون
گردد و خود را به مدینه برساند. علی علیه السّلام بعد از چند روز از مهاجرت پیامبر صلّی اللَّه علیه و اله راهی مدینه شد و به آن
حضرت پیوست، امیر المؤمنین در مدینه هم در کنار رسول خدا زندگی خود را آغاز نمود و همواره به عنوان یک وزیر و مشاور
دلسوز در خدمت پیامبر گرامی بود و در همه حوادث و وقایع حضور فعال داشت که شرح آنها در کتب تاریخ و سیره آمده است.
حدیث در عصر امیر المؤمنین ع
صفحه 16 از 295
اشاره
بر اساس اخبار و روایاتی که توسط امامان اهل بیت علیهم السّلام رسیده، امیر المؤمنین علیه السّلام نخستین کسی است که روایات و
احادیث رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله را جمع آوري نموده و کتاب مخصوصی در این موضوع نوشته بودند، در کتب حدیثی شیعه
مانند کافی، من لا یحضر الفقیه، تهذیب و بصائر الدرجات به این موضوع اشاره شده ص: 11 است. در موارد
زیادي آمده که ائمه اطهار علیهم السّلام در بیان یک مسأله شرعی به این کتاب استناد کردهاند و فرمودهاند: در کتاب علی علیه
السّلام حکم این مسأله چنین است، این کتاب در نزد فرزندان آن حضرت بود که امامان اهل بیت علیهم السّلام آن را از هم ارث
میبردند و در مواردي به آن استناد میکردند. امیر المؤمنین علیه السّلام با هوش و استعدادي که خداوند به او عطا کرده بود،
حافظهاي قوي و فوق العاده داشت، او هر چه از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله میشنید حفظ میکرد و در خاطرهاش میماند، او
همواره از پیامبر سؤال میکرد و از تفسیر آیات و تاویل آن تحقیق مینمود و رسول اکرم نیز همه چیز را به او میگفت. امیر
فرود آمد، و « أُذُنٌ واعِیَۀٌ » المؤمنین علیه السّلام علوم و معارف را از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله به خوبی فرا گرفت تا آیه شریفه
او را به صفت حفظ و نگهداري نکات و رموز ستایش کرد، یکی از روزها علی علیه السّلام به منزل پیامبر گرامی صلّی اللَّه علیه و
اله رفتند، در این هنگام مشاهد کردند فرشتگانی به آن جا رفت و آمد دارند. علی علیه السّلام در آن جا توقف کردند تا فرشتگان
خدمت حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله برسند و بر آن حضرت سلام کنند، بعد از این جریان حضور پیامبر گرامی رسیدند و
فرمودند: یا رسول الله امروز چهار صد هزار فرشته بر شما سلام کردند، پیامبر فرمود: از کجا دانستی، گفت: من سخنان آنها را که
هر کدام به زبانی تکلم میکردند حفظ کردهام. ابن دأب که یکی از بزرگان زمان خود بود گوید: مردم به علی علیه السّلام نیاز
داشتند و او به کسی نیاز نداشت، هر گاه مسلمانان گرفتار مشکلی میشدند و رهائی از آن امکان نداشت، دنبال علی علیه السّلام
میرفتند و راه چاره را از وي طلب میکردند و او هم مشکلات و ناراحتیها را برطرف میکرد. هر گاه یهودیان و یا سایر فرق نزد
مسلمانان میآمدند و سؤالاتی از آنها میکردند و مسلمانان پاسخی نداشتند به آنها بدهند، ناگزیر دنبال علی علیه السّلام میرفتند و
او پاسخ همه مخالفان و معاندان را میداد و همه را از میدان بیرون ص: 12 میکرد و موجب پیروزي و قدرت
مسلمانان میشد. در هیچ کتاب و ماخذي در اسلام دیده نشده که علی بن ابی طالب علیه السّلام نزد کسی رفته باشد و از وي
سؤالی در موضوعات دینی و یا علمی کرده باشد، تمام محدثان و مورّخان به این سخن گواهی میدهند، او همواره مورد سؤال قرار
میگرفت و جز پیامبر صلّی اللَّه علیه و اله از هیچ کسی سؤال نکرده است. خلیل بن احمد که یکی از دانشمندان و علماء بزرگ
است و شهرت او بینیاز از توصیف میباشد گوید: احتیاج مسلمانان به علی علیه السّلام و بینیازي او از همه مسلمانان دلیل بر
اعلمیت و افضلیت او میباشد، جامعه اسلامی باید به دنبال او برود و از وي علم و دین فرا گیرد و به سخنان او گوش دهد تا حقائق
را دریابد. یکی از فضائل علی علیه السّلام که مخالف و مؤالف به آن اعتراف دارند مراتب علم و فضل و معارف الهیه آن حضرت
میباشد که سرچشمه همه علوم و معارف اسلامی است این موضوع بسیار وسیع میباشد و ما اگر در این مورد تحقیق کنیم از
مقصود خود در این مقدمه باز خواهیم ماند. یکی از روایات مشهور در باب علوم و معارف آن حضرت حدیث معروف و مشهور
میباشد که محدثان و مورّخان اسلامی به طرق مختلف آن را روایت کردهاند و شعراء عرب و فارس در « انا مدینۀ العلم و علی بابها »
اشعار و آثار خود آن را آوردهاند، فردوسی طوسی علیه الرحمه در این باره گوید: چه گفت: آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر
و خداوند نهی که من شهر علمم علیم در است درست این سخن گفت پیغمبر است گواهی دهم کاین سخن راز اوست تو گوئی دو
گوشم بر آواز اوست سعید بن مسیب گوید: جز علی علیه السّلام کسی نگفت: اي مردم از من بپرسید قبل از اینکه مرا از دست
بدهید. عبد الملک بن سلیمان گوید: به عطا گفتم: آیا در میان اصحاب رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله کسی داناتر از علی علیه
صفحه 17 از 295
السّلام بود؟ گفت: نه به خداوند سوگند من داناتر از علی در میان آنان ندیدم، ابن عباس گفت: علی علیه السّلام نه دهم علم را دارا
بود و در قسم دهم ص: 13 نیز با مردم شریک است. سعید بن عمرو بن سعید به عبد الله بن عیاش گفت: چرا
مردم به سخنان علی گوش میدادند، گفت: اي برادرزاده علی در علوم و معارف متبحر و قاطع بود و هر چه از او سؤال میکردند به
خوبی جواب میداد، او در اسلام سابقه داشت و داماد رسول خدا بود و در فقه و آشنائی با سنت و شجاعت نظیر نداشت. ابو الطفیل
گوید: علی علیه السّلام میگفت: از کتاب خداوند از من سؤال کنید، من بیش از همه با قرآن آشنا هستم و میدانم در شب و یا
روز، در کوه و یا جلگه نازل شده است. علی بن حسین مسعودي گوید: علی علیه السّلام همه فضائل و مناقب اصحاب رسول خدا
صلّی اللَّه علیه و اله را دارا بودند، و آنها عبارت بودند از: ایمان، مهاجرت یاري کردن پیامبر، خویشاوندي، قناعت، فداکاري، علم به
کتاب و سنت، جهاد در راه خدا، زهد، قضاء و فقه. ابن عباس گوید: در یک شب مهتاب علی علیه السّلام دست مرا گرفت و بطرف
بقیع برد و گفت: اي عبد الله بخوان، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ را قرائت کردم، وي در اسرار بِسْمِ اللَّهِ سخن گفت، تا هنگامی که
صبح شد و هوا روشن گردید، و فرمود: از من از اسرار کائنات سؤال کن، ما وارث علوم پیامبران هستیم. اصبغ بن نباته روایت
میکند که علی علیه السّلام شنیدم فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله هزار باب از علوم را به من تعلیم داد که از هر بابی هزار
باب دیگر گشوده میشود، و من همه را فرا گرفتم، حوادث گذشته و آن چه که در آینده بیاید همه را میدانم. ابن ابی الحدید
گوید: من در باره کسی که همه فضائل را به او نسبت میدهند و هر گروهی خود را به او وابستهاند، چه بگویم، امیر المؤمنین منبع
همه فضائل و سرچشمه همه علوم و معارف است، هر کس در هر کاري نبوغ پیدا کند خود را به او نسبت میدهد و از وي پیروي
میکند و خود را دنباله روي او میداند. بالاترین و گرامیترین علم دانش خداشناسی است، از آن جهت که فضیلت هر علمی
بستگی به موضوع آن علم دارد، از آن جا که خداوند متعال برترین ص: 14 موجود است، پس بنا بر این علم
خداشناسی برترین و گرامی علوم میباشد، علماي علم خداشناسی از سخنان و احادیث علی علیه السّلام بسیار استفاده کردهاند.
معتزله پیروان و اصل بن عطاء هستند و عقائد خود را از او گرفتهاند، و اصل خود از شاگردان ابو هاشم عبد الله بن محمد بن حنیفه
بود، و ابو هاشم هم شاگرد پدرش محمد و او هم از پدرش علی علیه السّلام گرفته بود، اشعريها از ابو الحسن اشعري پیروي
میکنند و او هم شاگرد ابو علی جبائی است که خود از معتزله بود. یکی از علوم علم فقه میباشد، علی علیه السّلام بنیان گذار این
علم است، هر فقیهی در اسلام خود را شاگرد آن حضرت میداند، و از فقه او استفاده میکنند، اصحاب ابو حنیفه از ابو حنیفه فرا
گرفتند، و شافعی هم از محمد بن حسن فرا گرفت و محمد بن حسن از ابو حنیفه فرا گرفت. احمد بن حنبل فقه را نزد ابو حنیفه
خواند و ابو حنیفه هم فقه را از جعفر بن محمد علیهما السّلام فرا گرفت و جعفر هم از پدرش تا به علی علیه السّلام رسید، اما مالک
بن انس در نزد ربیعۀ الرأي فقه آموخت و ربیعه از عکرمه فرا گرفت و عکرمه از عبد الله بن عباس و عبد الله هم از علی آموخت،
پس فقهاء چهارگانه همه از علی فقه را گرفتند. فقهاء شیعه و زیدیه هم معلوم است که همه احکام آنها از طریق علی علیه السّلام
رسیده است اما علم تفسیر قرآن اکثرش به عبد الله بن عباس میرسد و معلوم است که عبد الله بن عباس یکی از شاگردان مکتب
علی علیه السّلام بوده، و هر چه داشت از آن جناب فرا گرفته بود. متصوفه و ارباب طریقت هم خود را به او میرسانند و علی علیه
السّلام را رهبر خود میدانند، بطوري که معلوم است همه صوفیان در بلاد اسلامی خود را به او پیوند میدهند و خرقهاي را که شعار
خود قرار دادهاند به او نسبت میدهند، جنید بغدادي، ابو یزید بسطامی معروف کرخی و دیگران در سخنان خود از او الهام
میگیرند. علوم ادبیات و نحو که انتساب آن به علی علیه السّلام بسیار روشن است، همه علماء ص: 15 بر این
عقیده میباشند که علی بن ابی طالب علیه السّلام اصول علم نحو و عربیت را به ابو الاسود تعلیم داد و قواعد آن را برایش روشن
ساخت، اصول علم نحو که توسط آن حضرت پایهگذاري شده به معجزه شباهت دارد. (نگارنده گوید:) اگر چه فقهاي چهارگانه
علوم و فقه خود را به واسطه از علی علیه السّلام گرفتند ولی در عمل و هنگام فتوي بر خلاف نظریات آن حضرت فتوي دادند و هم
صفحه 18 از 295
چنین متصوفه اگر چه خود را به او نسبت میدهند، اما در عقائد و گفتههاي آنها مطالبی هست که روح شریعت اسلام از آنها متنفر
و ساحت مقدس علی علیه السّلام از آنها مبرا میباشد. امتیاز علی علیه السّلام در علم، معرفت، زهد، شجاعت، ایثار و فداکاري بر
همگان معلوم بود، خلفاء هر گاه در مسألهاي گرفتار مشکل میشدند از آن حضرت استمداد میکردند، و راه خروج از بن بست را
از او میخواستند، در این مورد مطالب زیادي در کتابها هست که در این مقدمه جاي بحث و تحقیق از آنها نیست جویندگان
باید به کتب تاریخ و سیره مراجعه کنند. نوشتههاي علی علیه السّلام در حدیث و سیره نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و اله از عصر پیامبر
گرامی شروع شد، امیر المؤمنین جزوهها و کتابی در این مورد فراهم کرده بود، این نوشتهها به خط علی علیه السّلام و املاء رسول
خدا صلّی اللَّه علیه و اله بود و یا اینکه رسول اکرم بطور شفاهی مطالبی را به آن جناب میفرمودند و در نوشتهاي ثبت نمیشد.
-1 کتاب علی ع
از سیره امیر المؤمنین علیه السّلام معلوم میگردد که او کتابی در احکام، فرائض و سنن داشته، این کتاب به خط امیر المؤمنین و
املاء پیامبر گرامی بود، مسائلی که توسط آن حضرت از رسول اکرم سؤال شده بود، علی علیه السّلام پاسخ سؤالات و تقریرات
حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله را به خط خود نوشته بودند. ص: 16 این کتاب در نزد فرزندان آن حضرات
ائمه معصومین علیهم السّلام بوده که از یک دیگر ارث میبردهاند، و بر اساس روایات زیادي که در این مورد هست این کتاب
یکی از ودائع امامت بوده که در نزد آن بزرگواران محفوظ بود، در مطاوي کتب اربعه شیعه و سایر آثار حدیثی امامان شیعه از آن
از آن تعبیر مینمایند. « کتاب علی » نام میبرند و به آن استناد میکنند و به عنوان
-2 جزوه در سنن و احکام
در حالات علی علیه السّلام نوشته شده که آن حضرت جزوهاي همواره با خود داشت که در آن مسائلی از احکام، آداب و سنن
گرد آوري کرده بودند، امیر المؤمنین علیه السّلام این مسائل را از حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرا گرفته بودند و به خط خود
آن را نوشته و در غلاف شمشیر خود جاي داده و در سفر و حضر همواره با خود داشتند.
-3 مسافرت به یمن
شیخ مفید در ارشاد مینویسد: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله علی علیه السّلام را براي کارهاي قضائی و فصل خصومت و داوري
بین مردم بطرف یمن فرستادند، هنگامی که رسول خدا به امیر المؤمنین پیشنهاد کردند به این مسافرت برود، گفتند: یا رسول الله من
جوان هستم و امور قضائی را نمیتوانم انجام دهم و فصل خصومت کنم. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: نزدیک من
بیائید، او هم نزدیک شد، پیامبر بزرگ دست خود را به سینه علی کشیدند و گفتند بار خدایا قلب علی را به حق و عدالت و فصل
خصومت بین مردم رهنمون باش و زبان او را بر حق ثابت بدار، بعد از این علی علیه السّلام راهی یمن شد و ماموریت خود را به
خوبی انجام داد. امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: بعد از این دعا هرگز در امور قضائی گرفتار شک و تردید نشدم و همواره در
منازعات و مخاصمات مردم قاطعانه راي دادم و حقائق همواره براي من روشن بود، در باره قضاوتهاي علی علیه السّلام مطالبی در
کتابها آمده ص: 17 و حتی کتابهائی در این مورد تالیف شده است.
-4 دستور العمل به محمد بن ابی بکر
صفحه 19 از 295
ابو اسحاق ثقفی در کتاب غارات نقل میکند، محمد بن ابی بکر که از طرف علی بن ابی طالب علیه السّلام والی مصر بود، براي
آن حضرت نوشتند: ما در مصر با مسائل و مشکلاتی روبرو هستیم که باید آنها از طریق شرعی حل و فصل گردند و ما در این جا
مقررات و اصولی نداریم که از آنها استفاده کنیم. اکنون براي رفع مشکلات ما را راهنمائی فرمائید و دستور العملهائی براي ما
صادر کنید تا ما بر طبق آنها کشور را اداره کنیم و امور مردم را سامان دهیم و منازعات و مخاصمات و اختلافات را برطرف سازیم
و امنیت و آسایش براي مسلمانان مصر فراهم نمائیم. علی علیه السّلام در پاسخ او نامهاي نوشتند و دستوراتی در امور قضائی و
احکام و مسائل شرعی براي او صادر کردند، مسائلی در باره عبادات، امامت و رهبري بهشت و دوزخ، امر به معروف و نهی از منکر
و مسائل حقوقی در حل و فصل و داوري بین مردم در منازعات بود. محمد بن ابی بکر مامور شد آن دستور العملها را بکار گیرد و
قسط و عدل را در جامعه اسلامی مصر بر پا دارد، بعد از شهادت محمد بن ابی بکر و سقوط مصر بدست عمرو بن عاص این جزوه
بدست او افتاد و عمرو آن را براي معاویه به شام فرستاد معاویه از دیدن این جزوه در شگفت ماند، و دستور داد آن را حفظ کنند.
مشاوران و نزدیکان معاویه گفتند: این جزوه را بسوزانید، زیرا او از طرف علی بن ابی طالب نوشته شده است، معاویه گفت: واي بر
شما این جزوه همهاش علم است و باید از آن استفاده شود و در کارها مورد عمل قرار گیرد، مگر میتوان آن را سوزانید و یا دور
انداخت؟! یاران او گفتند: شما با علی در حال جنگ میباشید و اینک چگونه میخواهید از گفتهها و دستورات او استفاده نمائید،
معاویه گفت: ما نمیگوئیم ص: 18 اینها سخنان علی بن ابی طالب هستند، ما میگوئیم این جزوه از منزل محمد
بن ابی بکر بدست ما افتاده و او هم از پدرش ابو بکر نقل کرده است؟!
-5 بخشنامه به فرمانداران و فرماندهان
علی علیه السّلام در هنگام خلافت خود به والیان و حاکمان شهرها و ولایات و امیران لشکر و کارگذاران خود در امور صدقات و
انفال دستوراتی صادر کردهاند، و وظائف هر یک از آنها را معین نموده و احکام و مقرراتی تدوین و تنظیم فرموده و براي اجرا به
آنها ابلاغ نمودند که اکنون تعدادي از آنها محفوظ و در مصادر نقل شدهاند. این دستورات بیشتر در ارشاد و راهنمائی حاکمان،
امیران، مستوفیان و قضاة بوده است علی علیه السّلام در این نامهها کارگذاران خود را موظف میکند تا در جامعه به عدالت رفتار
کرده و به فریاد مظلومان برسند و همواره حق را به حق دار بدهند، و گرد مال و منال و متاع نروند و مواظب اعمال خود و افراد
جامعه باشند.
-6 تشکیل مجالس در مساجد
علی علیه السّلام قبل از خلافت و بعد از آن که به خلافت رسید و مردم با وي بیعت کردند همواره مورد سؤال بوده، هر گاه
مسألهاي مشکل براي خلفاء و یا افراد عادي پیش میآمد از وي راه چاره را میخواستند، اگر در یک موضوع قضائی، سیاسی و یا
اجتماعی و دینی در مورد احکام و سنتها مشکلی بود راه حل آنها را از آن حضرت میخواستند. گروهی از خواص و یاران امیر
المؤمنین علیه السّلام نیز با آن جناب جلسات علمی داشتهاند و همواره در مذاکره و گفتگو بودهاند، و در مورد احکام و مسائل دینی
و تفسیر قرآن و سیره نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و اله با او بحث مینمودند مخصوصا جوانانی که حوادث زمان حضرت رسول را
، ندیده بودند. سابقه علی علیه السّلام در اسلام و ارتباط و نزدیکی آن حضرت با پیامبر گرامی صلّی اللَّه علیه و اله ایمان و کفر، ج 1
ص: 19 و آشنائی او با همه خطوط سیاسی و فکري و جریانهاي روز و افراد خوش سابقه و بد سابقه، متفکران و اندیشمندان را
وادار میکرد تا از آن حضرت سؤال کنند و از حقائق و واقعیات آگاه گردند. امیر المؤمنین علیه السّلام همواره میگفتند: اي مردم
صفحه 20 از 295
نزد من علوم و اطلاعات زیادي هست، من به راههاي آسمان بیشتر آشنا هستم تا به راههاي زمین، اکنون تا زنده هستم از من سؤال
کنید، در این میان گروهی بودند که از او سؤال میکردند و از حقائق عالم خلقت و آفرینش تا مسائل عبادي و تجارتی از او
استفاده مینمودند. اکنون روایات و احادیث آن حضرت در کتب فریقین آمده است نامههاي او به حاکمان، امیران، دبیران،
کارگذاران و فرماندهان لشکر در کتابها نقل گردیده، خطابههاي او توسط راویان و ناقلان در کتب و اسناد جمع شده و در دسترس
همه محققان و دانشمندان قرار دارد. سخنان علی علیه السّلام در تفسیر قرآن، توحید و خداشناسی، خلقت آسمانها و زمین، نبوت،
امامت، طهارت، صلاة، زکاة، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، ایمان و کفر، اخلاق، مواعظ، اطعمه و اشربه، دیات، ارث،
آداب معاشرت، روش زندگی در خانه و جامعه، احکام اموات و آداب و سنن بطور مشروح به ما رسیده است. نگارنده این مقال
تحقیقات وسیعی در این باب انجام داده، تمام روایات و اخبار آن بزرگوار را از طریق اهل بیت علیهم السّلام و راویان اهل سنت و
زیدیه و اسماعیلیه جمع آوري نموده و در موضوعات مختلف طبقه بندي کرده و ان شاء الله در آینده نزدیک تحت عنوان کتاب
چاپ خواهد شد « مسند الامام امیر المؤمنین علیه السّلام »
حضرت زهرا ع و تدوین حدیث
صدیقه کبري فاطمه زهرا علیها السلام نیز اخبار و روایات پدر بزرگوارش را جمع میکرد و در این مورد مجموعهاي داشته است،
در مسند فاطمه باب حکم و مواعظ صفحه 585 حدیثی از ابن مسعود نقل شده که وي گفت: مردي نزد حضرت زهرا ایمان و کفر،
ج 1، ص: 20 رفت و گفت: آیا از پدرت یادگاري داري؟ که به من عنایت نمائی. فاطمه علیها السلام به خادمهاش فرمود: آن بسته
را به من بدهید، خادم رفت و هر چه جستجو کرد آن را نیافت، فاطمه علیها السلام فرمود: واي بر شما آن بسته نزد من به اندازه
حسن و حسین ارزش دارد، بروید و آن را پیدا کنید، خادمه رفت و آن را یافت و براي حضرت زهرا آورد، در آن بسته یک جزوه
بود که تعدادي حدیث از حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله نوشته شده بود. از این روایت به صراحت معلوم میگردد که حضرت
فاطمه علیها السلام نیز روایاتی از پدرش نقل کرده و آنها را در یک جزوه گرد آورده است، البته معلوم است که حضرت زهرا بعد
از وفات پدرش درگذشت و فرصتی نیافت تا آن اخبار را نقل کند، ولی اکنون تعدادي از روایات او در دست هست که ما آنها را
در مسند فاطمه آوردهایم. غیر از این مجموعه حضرت فاطمه علیها السلام صحیفهاي هم داشتهاند، و در باره این صحیفه و محتویات
آن اخباري از امامان معصوم علیهم السّلام رسیده و در آن روایات تصریح شده که در آن صحیفه احکام شرعی از حلال و حرام
وجود ندارد، فقط اخباري از آینده و حوادث و وقایعی که بعدا در جامعه پدید خواهد آمد گفتگو شده است.
حدیث در عصر امام حسن ع
در زمان امام مجتبی علیه السّلام که مصادف با سلطه جابره معاویه بود، اوضاع و احوال بر آن حضرت بسیار تنگ شد، مردم از او
بریدند و بطرف حاکم رسمی روي آوردند، جریانهاي روز اجازه نداد تا امام حسن علیه السّلام مجلس درس و بحث و خطابه
تشکیل دهد و به ارشاد مردم بپردازد و جامعه را با احکام نورانی اسلام آشنا کند. بعد از شهادت علی علیه السّلام امام حسن علیه
السّلام به مدینه مراجعت کردند، تنها خانواده او و یا گروهی از خواص با او رفت و آمد میکردند و گاهی مسائلی در احکام از آن
مسند امام » حضرت سؤال مینمودند، روایات آن بزرگوار بسیار محدود است، ما آن را در ص: 21 کتابی بنام
تالیف کردهایم که ان شاء الله بزودي چاپ خواهد شد « حسن مجتبی
حدیث در عصر امام حسین ع
صفحه 21 از 295
امام حسین علیه السّلام نیز زندگی مشابهی مانند امام حسن علیه السّلام داشت، او هم بعد از برادر بزرگوارش در خانه نشسته بود و
عامه مردم به او مراجعهاي نداشتند، تنها تعدادي از خواص با او در ارتباط بودند و گاهی هم سؤالاتی در موضوعات دینی و احکام
از او میکردند، او نیز مجلس درس و بحث نداشت و حاکمان اموي وي را تحت نظر داشتند. گاهی در ایام حج و یا عمره که مردم
از اطراف و اکناف به مکه و مدینه میآمدند افرادي نزد آن حضرت میرفتند و سؤالاتی از او میکردند، نگارنده این مقال اخبار و
تالیف « مسند الامام حسین بن علی علیه السّلام » روایات آن حضرت را در موضوعات مختلف گرد آورده و در یک مجموعه بنام
نموده و ان شاء الله بزودي چاپ خواهد شد.
حدیث در عصر امام سجاد ع
امام زین العابدین علیه السّلام بعد از حادثه کربلا و شهادت پدر بزرگوارش از شام به مدینه مراجعت کردند، حکومت وقت به آن
حضرت سختگیري نداشت و حساسیت زیاد از خود نشان نمیداد و رفت و آمد به منزل آن حضرت آزاد بود، افراد زیادي از
طبقات گوناگون نزد او میرفتند و احکام شرعی را از وي سؤال میکردند. در میان مراجعهکنندگان اشخاص معتقد به ولایت و
امامت آن جناب هم بودند و گروهی هم از مخالفان و منافقان با وي رفت و آمد میکردند، و تعدادي هم خبر چین و گزارشگر از
طرف حاکم به آن جا میرفتند و در جلسات درس و بحث شرکت مینمودند، از امام سجاد علیه السّلام روایات زیادي در اصول و
تالیف کردهایم که بزودي منتشر خواهد « مسند الامام السجاد » فروع و اخلاق ودعا و آداب و سنن رسیده و ما آنها را در کتابی بنام
شد.
حدیث در زمان امام محمد باقر ع
در زمان امام محمد باقر علیه السّلام که مصادف با حکومت مروانیان بود، کشور اسلام بسیار وسیع و پهناور شد، اقوام و ملل
گوناگونی به اسلام گرویده بودند، در این هنگام مسائل جدیدي در حوزههاي دینی مسلمانان مطرح بود، تعدادي کتاب از
زبانهاي مختلف ترجمه شده و مطالب جدیدي در میان مردم پخش میشد و ایجاد شبهه میکرد. در این هنگام حکومت مروانیان
در اثر فساد از درون خراب و ضعیف و ناتوان شده بود، امام باقر علیه السّلام از اوضاع و احوال استفاده کرد و حوزه بزرگی در
مدینه تشکیل داد و شاگردان زیادي تربیت نمود، حکومت وقت هم چندان نیرومند نبود که جلو مردم را بگیرد و امام علیه السّلام را
از تدریس و نشر احکام باز دارد. در حوزه درس امام باقر علیه السّلام تعداد زیادي عالم و محدث از سراسر کشور پهناور اسلامی
شرکت میکردند، در وقت حج و عمره بر تعداد آنها افزوده میگردید، روایات حضرت باقر علیه السّلام بسیار زیاد و در فروع،
گرد « مسند امام باقر » احکام، آداب و سنن روایات بسیاري از او نقل شده است و ما همه اخبار و احادیث آن بزرگوار را در کتاب
آوردهایم.
حدیث در عصر امام صادق ع
زمان امام صادق علیه السّلام مصادف بود با جنگ بین بنی عباس و بنی امیه، این دو خاندان براي خلافت با هم جنگ میکردند،
اوضاع و احوال شهرها و ولایات مختلّ بود و حاکمان بنی امیه قدرتی نداشتند و روز بروز بطرف نابودي میرفتند، تا سرانجام
شکست خوردند و حکومت و خلافت بدست عباسیان قرار گرفت. امام صادق علیه السّلام از این جریانها سود بردند و به نشر علوم
و معارف پدران و ص: 23 اجداد خود مشغول شدند، حوزه درس امام صادق در مدینه مشهور و معروف بود و
شاگردان زیادي براي کسب علم و فضیلت در آن حوزه شرکت داشتند و از محضر مبارك آن حضرت معارف اصیل اسلامی را فرا
صفحه 22 از 295
گرفتند. در زمان امام صادق علیه السّلام گروههاي گوناگون با عقائد و افکار خاصی ظهور کرده بودند و جامعه اسلامی از نظر
فکري و اعتقادي سخت در معرض خطر بود، مفسدان و خرابکاران که هر کدام به گروهی وابسته بودند، از اوضاع و احوال استفاده
کرده به نشر اکاذیب و تخریب عقائد پرداختند. صاحبان مذاهب گوناگون و پیروان مکتبهاي الحادي که مرکزیت خود را در اثر
استیلاي اسلام بر سرزمینهاي آنها از دست داده بودند، از اوضاع و احوال روز استفاده کردند و شروع به فعالیت نمودند و شبهاتی
در جامعه اسلامی ایجاد کردند و اختلاف و تشتت را توسعه دادند و موجب گمراهی مردم شدند. در این هنگام امام صادق علیه
السّلام به پا خواستند و در مقابل تبلیغات دشمنان اسلام ایستادند، او شاگردان زیادي را در مکتب خود پرورانید و آنها را با حربه
علم و دانش مجهز ساخت و به صحنهها و میدانهاي علمی و عقیدتی، سیاسی و اجتماعی فرستاد، تربیتشدگان او در عراق، حجاز،
شام و مصر و شهرهاي دیگر با مخالفان و منافقان مبارزه کردند. از حوزه امام صادق علیه السلام بیش از چهار هزار نفر خارج
شدند، و با معاندان و خرابکاران ایمان و عقیده پیکار کردند و پاسخ ملحدان و کافران را دادند، اکثر علماء، فقهاء، اهل حدیث و
کلام در آن عصر از شاگردان بلا فصل و یا بواسطه آن جناب بودند و خود نیز به این موضوع اقرار و اعتراف میکردند. روایات و
احادیث امام جعفر صادق علیه السّلام بسیار مفصل و مشروح است، اخبار او در اصول و فروع، آداب و سنن و احکام، تفسیر قرآن،
« مسند امام صادق علیه السّلام » ادعیه، اوراد و اذکار، مواعظ و حکم از طرف محدثان و راویان نقل شده، ما در این مورد کتابی بنام
در دست تالیف داریم که ان شاء الله در چندین مجلد چاپ خواهد شد. ص: 24
حدیث در عصر امام کاظم ع
امام کاظم علیه السّلام در عصر قدرت بنی عباس زندگی میکرد، خلیفه معاصر او هارون بسیار جاه طلب و عیاش بود، او امام کاظم
را همواره تحت نظر داشت و افرادي که در مجلس درس و بحث او شرکت داشتند زیر نظر ماموران وي بودند، هارون وجود او را
تحمل نکرد و از مدینه به بغداد برد و به زندان افکند و بعد هم او را به شهادت رسانید. امام موسی بن جعفر علیهما السّلام با اینکه
اکثر ایام خود را در تبعید و زندان گذرانید، ولی در نشر علوم و معارف آثار زیادي از خود به جاي گذاشت، راویان آن جناب در
« مسند امام کاظم علیه السّلام » حدود ششصد نفر هستند که اخبار او را نقل کردهاند، ما روایات آن حضرت را در کتابی خاص بنام
جمع کردهایم و در سه مجلد چاپ شده است.
حدیث در عصر امام رضا ع
زمان حضرت رضا علیه السّلام را باید عصر آرامش نام گذاشت، هارون بعد از شهادت امام کاظم علیه السّلام متعرض آن جناب
نشد، مورّخان و علماء مینویسند، امام رضا علیه السّلام در مسجد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله مجلس درس و بحث داشتند و
افرادي در نزد آن بزرگوار به کسب علم و معرفت مشغول بودند و اخبار اهل بیت را فرا گرفتند. بعد از مردن هارون و کشته شدن
امین، مامون بر اوضاع مسلط گردید و خلافت را بدست گرفت، او حضرت رضا علیه السّلام را به خراسان فرا خواند، امام به خراسان
رهسپار شد و در مرو اقامت گزید، امام رضا در مرو خراسان مجالس علمی تشکیل داد و با مخالفان و معاندان و ملحدان و دهریان و
مذاهب مختلف به مناظره پرداخت. حضرت رضا علیه السّلام با سران حکمت و فلسفه احتجاج کرد و با یهود و نصاري گفتگو
« مسند امام رضا علیه السّلام » نمود، اخبار و آثار آن حضرت توسط نگارنده این مقال در دو مجلد بنام ص: 25
ترجمه و منتشر گردیده است. « اخبار و آثار امام رضا » تالیف و چاپ شده و خلاصهاي از آن نیز به فارسی براي استفاده عموم بنام
حدیث در عصر امام جواد ع
صفحه 23 از 295
امام جواد بعد از پدر بزرگوارش در مدینه به امامت رسید، او روش پدران بزرگوارش را در پیش گرفت و به املاء حدیث و بیان
احکام پرداخت، گروهی از اصحاب و یاران پدرش پیرامون او را گرفتند و افراد دیگري هم از شیعیان دور او جمع شدند، زندگی
امام جواد به آرامی و طبیعی میگذشت و کسی هم مزاحم او نبود. بعد از مدتی مامون او را به بغداد احضار کرد و دخترش را به
وي تزویج نمود و امام علیه السّلام در بغداد اقامت گزید، بعد از چندي مامون در گذشت و معتصم به جاي او نشست، او از وجود
امام جواد ناراحت بود و در جوانی با سم او را به شهادت رسانید، از این رو اخبار و روایات او زیاد نیست، ما روایات او را در کتاب
آوردهایم. « مسند امام جواد »
حدیث در زمان امام هادي ع
امام هادي علیه السّلام بعد از شهادت پدرش به مدینه بازگشت، او هم مانند پدر و اجدادش به نشر احکام و ترویج و تبلیغ اسلام
مشغول گردید، جماعتی هم بطرف او رفتند و در مجلس او شرکت کردند و احادیث آن بزرگوار را در جامعه شیعه نشر دادند، این
جریان چند سال ادامه پیدا کرد و کسی مانع او نبود. بعد از مدتی متوکل عباسی خلیفه عیاش و فاسد او را به سامراء احضار کرد،
یکی از فرماندهان لشکر متوکل به مدینه رفت و او را به سامراء برد، امام علیه السّلام در یک منزلی که زیر نظر بود اقامت گزید و
ارتباط او با شیعیان قطع گردید، از اخبار و روایات او معلوم میگردد معدودي با او ملاقات میکردند، ما اخبار و احادیث امام هادي
تالیف کردهایم. « مسند امام هادي » را در کتابی بنام
حدیث در عصر امام عسکري ع
امام حسن عسکري علیه السّلام نیز مانند پدرش در سامراء تحت نظر قرار داشت و افراد خاصی حق ملاقات با او را داشتند، امام
حسن عسکري بسیار محدود بود و هیچ گونه فعالیت علمی و تبلیغی نداشت، روایاتی که از آن حضرت نقل شده توسط افرادي بوده
که اجازه ملاقات با او را دریافت میکردهاند. سامراء مرکز سیاست و حکومت بود، از این رود تنها رجال سیاسی و کارگزاران عالی
مقام دولتی در آنجا سکونت داشتند و یک شهر محدود بود که خواص به آنجا رفت و آمد میکردند، اخبار و روایات امام حسن
تالیف و چاپ شده است. « مسند امام عسکري » عسکري علیه السّلام توسط نگارنده در یک کتاب به نام
حدیث در عصر غیبت صغري
در زمان غیبت امام زمان مهدي موعود علیه السّلام چون در ظاهر امام میان جامعه نبود، و مردم نمیتوانستند با وي ملاقات داشته
باشند، از این رو اخبار و احادیث و املاء حدیث توسط او انجام نمیگرفت او در یک جاي معین نبود تا مردم بتوانند با او ملاقات
کنند و مسائل خود را بدون واسطه از وي سؤال کنند. ارتباط شیعیان با امام زمان توسط وکلاي خاص او انجام میگرفت و پاسخ
هم توسط همان وکلا دریافت میگردید، توقیعاتی از طرف امام براي اشخاص صادر میشد و توسط وکلا به صاحبان آنها
میرسید، بعد از مدتی غیبت کبري آغاز گردید و ارتباط وکلاي خاص هم قطع شد مردم موظف شدند به رواة احادیث و فقهاء
جامع الشرائط مراجعه کنند
جمع آوري حدیث و تدوین آن
اخبار و روایات اهل بیت عصمت و طهارت از عصر علی علیه السّلام تا امام عصر ص: 27 عجل الله تعالی فرجه
توسط گروهی از مخلصان و شیعیان حفظ و تدوین گردیده و بدست ما رسیده است در این میان فراز و نشیبهائی پیش آمده و
صفحه 24 از 295
مشکلاتی پیدا شده و جمع آوري آنها به آسانی انجام نگرفته است، تحقیق در آن باره نیازمند تالیف یک کتاب است. راویان و
محدثان در شهرهاي مختلفی زندگی میکردند و هر کدام مجموعههائی در موضوعات گوناگون داشتند، یکی اخبار توحید و
خداشناسی را جمع کرده بود، دیگري روایات صلاة، یکی حج و یکی جهاد و امر به معروف و یا نهی از منکر را در کتابی گرد
آورده و در نزد خود نگه میداشت تا در مورد لزوم از آن استفاده کند. مؤلفان و صاحبان کتب و اجزاء هر کدام محضر امامی را
درك کرده بودند، در میان آنها کسانی هم بودند که دو امام و یا بیشتر را دیده بودند و از آنها اخذ حدیث کرده و جزوههائی
داشتند، این اجزاء و کتب در شهرها و ولایات دور و نزدیک در نزد اشخاص وجود داشت که محدثان مسافرت میکردند و آن
احادیث را بدست میآوردند. در میان اصحاب و یاران ائمه علیهم السّلام افراد گوناگونی بودند، میزان علم و درك آنها یکسان
نبود، اعتقادات آنها با هم تفاوت داشت، افکار و اندیشههاي آنان با یک دیگر همسو نبود، در عین اینکه همگان به امامت و ولایت
آنان اعتقاد داشتند و خلافت را حق علی و فرزندان او میدانستند ولی فرقهگرائی گرائی هم در میان آنها بود. گروهی از راویان
کیسانیه، جماعتی فطحیه و عدهاي واقفیه، افرادي زیدیه و فرقهاي هم اسماعیلیه بودند، تمام این گروهها مردم را به طرف علی علیه
السّلام و فرزندان او دعوت میکردند و امامت و خلافت را حق آنها میدانستند، گروهی هم با ملحدان و صاحبان اندیشههاي فاسد
ارتباط داشتند و اخبار و روایات را طبق میل خود تفسیر و تحلیل میکردند مانند باطنیه و غلاة. جماعتی از مبدعان و مخالفان اهل
بیت علیهم السّلام اخبار و روایاتی از قول امامان جعل کردند و در میان مردم پخش نمودند، افراد ساده لوح و یا مغرض هم تحت
ص: 28 تاثیر آنها قرار گرفتند و در میان جامعه تشیع اختلاف ایجاد کرده و موجب بروز و ظهور افکار فاسد
شدند، که در کتب رجال و حدیث از این فرقهها به تفصیل بحث شده است. لذا تشخیص حدیث درست از نادرست، صحیح از
ضعیف، مرسل از مسند، بسیار کار مشکلی بود، کسانی که میخواستند اخبار موثوق الصدور را بدست آورند گرفتار مشکلات
میشدند، از همین جا علم رجال و درایه پدید آمد و تحقیق در حالات راویان و محدثان آغاز گردید و کتابهائی در این باره تالیف
شد
مراکز حدیثی شیعه
اشاره
از زمان امام باقر و امام صادق علیهما السّلام به علت ضعف حکومت بنی امیه و بعد از آن جنگ بنی عباس و بنی مروان موجب شد
که فشار بر آن دو بزرگوار کاسته گردد، مردم بدون ترس و واهمه به محضر آنها برسند و در مجلس درس آنها شرکت کنند، و
احکام دین و شریعت را فرا گیرند. آن دو امام بزرگوار هم از فرصت استفاده کرده به نشر علوم و معارف پرداختند و هزاران شاگرد
در علوم مختلف تربیت کردند، آنها به شهرها و ولایات مختلف رفتند و هر کدام در منطقهاي مقیم شدند و به ترویج مذهب اهل
بیت علیهم السّلام و مبارزه با مفسدان و مخالفان مشغول شدند. دوستان و شیعیان اهل بیت در آن جلسات که در مساجد و منازل
تشکیل میشد شرکت مینمودند و اخبار و روایات خاندان عصمت و طهارت را که در موضوعات مذهبی و دینی و احکام و شرایع
بود از محدثان و علماي شیعه فرا میگرفتند و با مذهب اهل بیت آشنا میشدند، مراکز حدیثی شیعه در آن ایام در چند جا متمرکز
بود.
-1 مدینه منوره
نخستین مرکز نشر اخبار اهل بیت علیهم السّلام مدینه منوره بود، زیرا ائمه اطهار و ص: 29 بزرگان شیعه نخست
صفحه 25 از 295
در این شهر اقامت داشتند، مدینه مرکز وحی و محل نزول قرآن بود و پایگاه اسلام و ایمان بشمار میرفت، جویندگان و طالبان
علوم از اطراف و اکناف به این شهر مقدس روي میآوردند و احکام شرع را از زبان امام و یاران او میشنیدند. مدینه منوره در
زمان امام باقر و صادق و کاظم علیهم السّلام یک مرکز بزرگ علمی و دینی بود محدثان از هر فرقه و مذهبی در اینجا جمع
میشدند و به تبادل افکار و مناظرات و مباحثات میپرداختند، تعدادي از مشایخ شیعه در این شهر زندگی میکردند و به جمع
آوري حدیث و روایات اقدام مینمودند.
-2 کوفه
یکی از مراکز مهم در آن روزها براي نشر حدیث و علوم و معارف شهر کوفه بود، در آن شهر گروهی از علماء و صاحبان فکر و
اندیشه از فرق گوناگون زندگی میکردند، در میان آنها عده زیادي از شیعیان و راویان امام باقر و صادق بودند، گویند در کوفه
چهار هزار نفر زندگی میکردند، که همه از امام صادق علیه السّلام حدیث میگفتند. شهر کوفه که در کنار فرات توسط مسلمانان
ساخته شد بعد از سقوط مدائن و شکست دولت ساسانی به یک مرکز علمی، سیاسی و تجاري تبدیل گردید، طبقات مختلف در
این شهر جدید اقامت کردند، مردمان کوفه اکثر سیاست باز و تاجر پیشه و کارگرانی که براي زندگی در آنجا جمع شده بودند،
قصد بیشتر آنها جمع کردن مال و ثروت بود. علی علیه السّلام بعد از جنگ جمل به این شهر آمد و در آنجا مقیم شد، با اقامت امیر
المؤمنین سلام الله علیه کوفه اعتبار دیگري گرفت و چند سال مرکز حکومت اسلامی شد، کوفه مرکز شیعیان و دوستان علی علیه
السّلام بود، گروهی در این شهر پاي منبر امیر المؤمنین نشستند و از سخنان آن جناب استفاده کردند و خود از مربیان و بزرگان علم
و دانش شدند. ص: 30 در زمان امام صادق علیه السّلام این شهر از نظر علمی اهمیت زیادي پیدا کرد و رجال
علمی و فکري از فرق مختلف در اینجا جمع شدند و به نشر آثار و افکار خود پرداختند، شیعیان علی علیه السّلام در این شهر زیاد
بودند و نفوذ داشتند، و مجلس املاء حدیث از طریق اهل بیت را آغاز کردند، نام آنها در کتب رجال و تذکرها آمده است.
-3 قم
شهر مقدس قم از قرن اول هجري یکی از مراکز مهم شیعه بوده، نخست گروهی از اشعریان از کوفه به این ناحیه مهاجرت کردند،
آنان از شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السّلام بودند که از ظلم و ستم حجاج بن یوسف مجبور شدند وطن خود را رها کرده و در
این منطقه سکونت کنند و عقائد خود را حفظ نمایند. از اواخر قرن اول تا قرن چهارم شهرستان قم یکی از مراکز بزرگ علمی و
فرهنگی بود، محدثان بزرگی در اینجا مقیم بودند و اخبار و آثار اهل بیت علیهم السّلام را ترویج و تبلیغ میکردند، قدیمترین
محدث قم ابو جریر قمی بود که از حضرت صادق علیه السّلام نقل حدیث میکند و قبرش اکنون در شیخان موجود است. از
محدثان دیگر زکریا بن آدم قمی است که معاصر امام رضا علیه السّلام بوده و قبر او نیز در قبرستان شیخان در جوار صحن حضرت
معصومه زیارتگاه میباشد، و صدها محدث دیگر که نام آنها در کتب رجال حدیث ذکر شده است، قم همیشه پناهگاه دوستان اهل
بیت بوده و در طول تاریخ از تشیع دفاع کرده است. علماء و محدثان قم خدمات زیادي به نشر آثار و معارف اهل بیت علیهم السّلام
نمودهاند، تالیفات و مصنفات زیادي در حدیث دارند، آنان از شیعه حمایت کردند، هر گاه در جایی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
به قم میآمدند و در آنجا مقیم میشدند، بطور کلی قم همواره دژي استوار براي شیعیان بوده و در برابر جباران مقاومت کرده
است. ص: 31
-4 بغداد
صفحه 26 از 295
بغداد در زمان ابو جعفر منصور دوانیقی به صورت شهري در آمد و مرکز خلافت گردید، خلیفه در این جا براي خود قصرهائی
ساخت و لشکریان و کارگزاران خود را در این شهر جاي داد و بعد از اطراف و اکناف جهان اسلام گروهی در این جا گرد آمدند،
پس از مدتی شهر بغداد بزرگ شد و مرکز سیاست، تجارت و علم و فرهنگ گردید. ورود سرمایههاي بزرگ و فراوان به این شهر
موجب رونق کسب و کار و تجارت گردید، صاحبان حرف و صنایع و هنر به این جا روي آوردند، علماء و دانشمندان نیز براي نشر
آثار و افکار خود به اینجا آمدند. و تشکیل مجالس بحث و تدریس در معارف و علوم رونق یافت و گروهی به این مجالس جلب
شدند. بزرگان و متفکران شیعه نیز به طرف بغداد رهسپار شدند، آنها از مدینه و کوفه و جاهاي دیگر مهاجرت کردند و در بغداد
ساکن شدند و به نشر اخبار و احادیث اهل بیت علیهم السّلام پرداختند و مجالس مناظره و مباحثه در موضوعات مختلف برگزار
میشد و صاحبان فکر و اندیشه در آن به گفتگو مشغول بودند. از عصر امام جعفر صادق تا زمان امام حسن عسکري علیهما السّلام
تعداد بیشماري از علماي شیعه و محدثان امامیه در اینجا سکونت کردند و مجلس املاء حدیث ترتیب دادند، و از آراء و افکار و
عقائد شیعیان دفاع نمودند، مخصوصا مناظرات هشام بن حکم و فضل بن شاذان بسیار مشهور و معروف میباشند.
-5 خراسان
یکی از مراکز مهم شیعه در قرون اولیه هجري خراسان بود، بذر تشیع و محبت اهل بیت علیهم السّلام را در خراسان نخست اصحاب
و یاران امیر المؤمنین علیه السّلام در هنگام خلافت آن حضرت پاشیدند و مردم را با افکار و اندیشههاي آن امام آشنا کردند، و
سخنان امام را به مردم خراسان رسانیدند و آنان را شیفته آن جناب ص: 32 نمودند. مسافرت حضرت رضا علیه
السّلام به خراسان و اقامت طولانی آن جناب در مرو و تشکیل مجالس علمی و مناظرات و احتجاجات او با مخالفان و معاندان و
ارباب مذاهب و ادیان و مکتبهاي فکري و فلسفی موجب شد تا مردم بیشتر با اهل بیت علیهم السّلام آشنا شوند و خود را براي
شنیدن اخبار و احادیث آنها آماده نمایند. بر اساس اسناد و مدارك معتبر در شهرهاي خراسان مانند نیشابور، هرات مرو، بلخ، بخارا،
سمرقند، ایلاق و سرخس، گروهی از محدثان و علماء شیعه در آن جاها مقیم بودند و اخبار و آثار ائمه اطهار علیهم السّلام را تبلیغ
میکردند و در شهرها و ولایات خراسان مجلس املاء حدیث داشتهاند، ما ان شاء الله در فرهنگ خراسان در این موضوع به طور
تفصیل بحث میکنیم.
-6 ري
ري و نواحی آن نیز از قرن دوم یکی از مراکز مهم شیعه بوده، مجاورت شهر قم موجب رفت و آمد مردم قم به ري و ارتباط آنها
شد، و نیز ورود حضرت عبد العظیم حسنی به ري و اقامت این محدث جلیل القدر در این شهر سبب شد تا دوستان و شیعیان اهل
بیت علیهم السّلام پیرامون او جمع شوند و احادیث و روایات امامان شیعه را از وي فرا گیرند. حضرت عبد العظیم حسنی در ري
مجلس املاء حدیث داشتند و این کار را مخفیانه انجام میدادند، زیرا متوکل عباسی او را مورد تعقیب قرار داده و دستور داده بود
هر جا او را بیابند دستگیرش کنند، گروهی از مردم ري و اطراف آن از وي اخذ حدیث کردند که نام آنها در مسند عبد العظیم
حسنی تالیف نگارنده آمده است. در دهکده جماران شمیران، کلین در جنوب شهر ري، طرشت در غرب تهران، خانوادههائی
بودهاند که مجلس املاء حدیث داشتهاند و در تشیع عریق و سابقهدار بودند، اخبار و روایات این خانوادهها هم اکنون در منابع و
مصادر حدیث ص: 33 آمده و در سلسله روایات و مشایخ ذکر شدهاند.
صفحه 27 از 295
در فضیلت علم حدیث
ائمه اطهار علیهم السّلام شیعیان خود را توصیه میکردند تا حدیث فرا گیرند و آن را در میان مردم انتشار دهند، آنها میفرمودند:
اگر مردم سخنان خوب و شیواي ما را بشنوند و نیک دریابند به ما روي خواهند آورد و دنبال منحرفان و مبدعان نخواهند رفت، شما
سخنان ما را خوب دریابید و بعد به مردم برسانید. در باره روایت حدیث و نقل اخبار از طرف ائمه معصومین سلام الله علیهم
اجمعین مطالب زیادي آمده و در آن وظائف محدثان و راویان روشن شده، ما اکنون چند روایت از آنها را که در کتاب علم کافی
نقل شده به نظر خوانندگان این کتاب میرسانیم تا اهمیت موضوع روشن گردد. 1- ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت
چیست؟ امام فرمودند: کسی حدیثی را « الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ » میکند که از آن حضرت پرسیدم تفسیر آیه شریفه
میشنود و آن را همان گونه که شنیده نقل میکند، چیزي بر آن اضافه نمیکند و کلمهاي هم از آن حذف نمیسازد هر کس این
کار را بکند مشمول این آیه خواهد بود. 2- محمد بن مسلم گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم، در محضر شما حدیثی را
- میشنوم و بعد از آن در حدیث کم و زیاد میکنم، امام علیه السّلام فرمودند: اگر در معانی آن کم و یا زیاد کنید مانعی ندارد. 3
داود بن فرقد گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: از شما سخنانی میشنوم، پس از آن میخواهم آن را براي دیگران
روایت کنم به همان طریق که از شما شنیدهام، ولی توانائی ندارم سخنان شما را آن طور که شنیدهام شرح دهم، امام فرمودند: اگر
خواستید معانی سخنان ما را توضیح دهید به هر عبارتی که میتوانید برسانید مانعی ندارد. 4- سکونی از امیر المؤمنین علیه السّلام
روایت میکند که آن حضرت فرمودند: هر ص: 34 گاه خواستید حدیثی نقل کنید آن را به شخصی که از آن
- شنیدهاید نسبت دهید، اگر حدیث درست باشد سودش به او میرسد و اگر دروغ باشد زیان آن متوجه گوینده خواهد شد. 5
حسین بن احمد گوید: امام صادق سلام الله علیه فرمودند: دلها به کتابت اطمینان پیدا میکند، مقصود این است هر چه شنیدید آن
را بنویسید تا الفاظ و کلمات آن را ضبط کرده باشید و اگر خواستید آن را نقل کنید دچار اشتباه نگردید. 6- مفضل بن عمر گوید:
امام صادق علیه السّلام فرمودند: مطالب علمی را در کتابی جمع کنید، علم خود را در میان برادران انتشار دهید، هنگامی که از دنیا
رفتی کتابها به فرزندانت خواهد رسید زمانی خواهد رسید که محافل علمی برچیده میشوند، در آن هنگام از کتابهاي خود استفاده
خواهید کرد و با آنها انس پیدا خواهید نمود. 7- حماد بن عثمان گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم فرمودند: حدیث من
حدیث پدرم هست و او از پدرش تا به علی علیه السّلام و او از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله و او هم از خداوند میگیرد و به مردم
میرساند. 8- جمیل بن دراج گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: حدیث ما را درست براي مردم بخوانید و اعراب و حرکات
آن را صحیح تلفظ کنید، زیرا ما خاندانی فصیح و بلیغ هستیم. 9- احمد بن عمر حلال گوید: از امام رضا علیه السّلام پرسیدم مردي
کتاب و نوشتههاي خود را به من میدهد ولی نمیگوید آن را روایت کن، آیا من میتوانم کتاب او را براي دیگران نقل کنم، امام
علیه السّلام فرمودند: هر گاه دانستی کتاب به او تعلق دارد از وي روایت کن. 10 - عبید بن زراره گوید: حضرت صادق علیه السّلام
فرمودند: کتابهاي خود را نگهدارید که در آینده به آن نیاز پیدا میکنید. ص: 35
مؤلفان کتب حدیث
اشاره
ما در آغاز این بحث گفتیم نخستین کسی که در اسلام کتاب نوشت و اخبار و روایات رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله را جمع کرد
و در کتابی تدوین نمود امیر المؤمنین علیه السّلام بود. کتاب آن حضرت نزد فرزندان او محفوظ و نگهداري میشد، امامان معصوم
به آن استناد میکردند، در کتب حدیث به این کتاب مکرر اشاره شده است. اصحاب و یاران علی علیه السّلام و ائمه اطهار نیز
صفحه 28 از 295
کتابهاي زیادي تالیف و تصنیف کردند که نام آنها در فهارس مشایخ حدیث مانند فهرست شیخ ابو جعفر طوسی، و ابو العباس
نجاشی و فهرست ندیم آمده است، ولی آن کتابها اکنون مفقود میباشند و یا در کتابخانههاي خصوصی و شخصی نگهداري
میشوند و اطلاعی از آنها در دست نیست. ما در اینجا از مؤلفانی نام میبریم که در حدیث کتاب نوشته و اکنون نسخههاي چاپی و
خطی آن موجود بوده و مورد استفاده میباشد براي مطالعهکنندگان این کتاب میآوریم، ما مؤلفان را به ترتیب قرون ذکر میکنیم
و در علامه مجلسی مؤلف بحار الانوار ختم مینمائیم، امیدواریم مورد استفاده قرار گیرد و کوشش علماء شیعه را در تدوین حدیث
نشان دهد.
-1 سلیم بن قیس هلالی
او از اصحاب و یاران علی علیه السّلام بود کتاب او نخستین کتاب مدون شیعه میباشد که از آن زمان مانده و در طی قرون و
اعصار مورد استفاده و استناد قرار داشته است او روایاتی از امیر المؤمنین و صحابه نقل میکند و حوادث صدر اسلام را در کتاب
خود میآورد پارهاي از آن مطالب خود شاهد بوده و بعضی را هم روایت کرده است. کشی در رجال خود گوید: سلیم بن قیس
کتاب خود را به ابان بن ابی عیاش داد، او کتاب را قرائت کرد، ابان میگفت: کتاب را امام سجاد علیه السّلام هم قرائت کرده و
ص: 36 هم آن را تایید کرده است، علماء رجال اصل کتاب را تایید میکنند ولی معتقد هستند در آن تصرفاتی
شده و کم و زیاد گردیده است، کتاب سلم چاپ شده و مورد استفاده میباشد.
-2 زید زراد
او از رواة امام صادق علیه السّلام بود، شیخ ابو جعفر طوسی در فهرست خود گوید: زید زراد کتابی دارد که شیخ ابو جعفر صدوق
از آن نقل نمیکند و میگوید: آن کتاب را به نام او جعل کردهاند، اما محمد بن ابی عمیر او را مورد اعتماد قرار داده و از آن نقل
کرده است، نسخهاي از اصل زید در یک مجموعه خطی موجود است.
-3 عباد عصفري ابو سعید
از این محدث هم کتابی در دست هست او به یک واسطه از امام باقر علیه السّلام حدیث نقل میکند، نجاشی در رجال خود گوید:
عباد از اهل کوفه بود و نام حقیقی او عباد بن یعقوب است، نسخه خطی کتاب او در یک مجموعه حدیثی موجود است.
-4 عاصم بن حمید حناط
او از راویان امام صادق علیه السّلام و از موالیان بنی حنیفه میباشد و در کوفه ساکن بود. و حدیث روایت میکرد، شیخ طوسی
گوید: او کتابی دارد که ما آن را توسط شیخ ابو عبد الله مفید روایت میکنیم، کتاب عاصم هم اکنون در یک مجموعه حدیثی
مضبوط است.
-5 زید نرسی
این راوي و مؤلف از اصحاب امام جعفر صادق علیه السّلام است، نجاشی گوید: زید از امام صادق و امام کاظم، علیهم السّلام
صفحه 29 از 295
روایت میکند، یکی از راویان کتاب او محمد بن ابی ص: 37 عمیر بوده و گروه دیگري هم از وي حدیث اخذ
کردهاند، کتاب زید نرسی هم اکنون در دست میباشد
-6 جعفر بن محمد حضرمی
او از راویان عصر ائمه علیه السّلام است و با دو واسطه از امام باقر علیه السّلام روایت میکند او کتابی دارد که اکثر اخبار آن از
جابر جعفی است، شیخ طوسی گوید: جعفر بن محمد حضرمی کتابی دارد که امیۀ بن قاسم از وي روایت کرده است، کتاب
حضرمی اکنون به صورت خطی در دست میباشد.
-7 محمد بن مثنی حضرمی
او نیز از محدثان و راویان عصر ائمه علیهم السّلام است که به واسطه از امام صادق حدیث نقل کرده، او کتابی دارد که احمد بن
زید از وي روایت میکند، نجاشی در رجال خود او را از ثقات اهل حدیث میداند و گوید: او در کوفه ساکن بود، نگارنده گوید:
کتاب او اکنون در یک مجموعه خطی محفوظ است.
-8 جعفر بن محمد قرشی
چند برگ حدیث از این محدث در یک مجموعه آمده و تعدادي روایت از امام صادق علیه السّلام نقل میکند و شرح حالی از وي
در مصادر نیست.
-9 عبد الملک بن حکیم
او از رواة امام صادق علیه السّلام و از ثقات بشمار است، نجاشی گوید: او از ثقات اهل کوفه بود و از امام صادق و امام کاظم
روایت کرده، چند صفحه از اخبار و احادیث او در یک مجموعه خطی مضبوط است. ص: 38
-10 مثنی بن ولید حناط
او از حضرت صادق سلام الله علیه روایت میکند، شیخ طوسی در فهرست خود گوید: مثنی بن ولید حناط کتابی دارد که حسن بن
علی خزاز از او نقل کرده، نجاشی گوید: او از موالیان کوفه میباشد و از امام صادق روایت میکند، نگارنده گوید: تعدادي
روایات در چند برگ از او موجود است.
-11 علی بن جعفر ع
ابو الحسن علی بن جعفر بن محمد علیهما السّلام از رواة امام صادق و کاظم و رضا علیهم السّلام است. و از برادرش موسی بن
معروف « مسائل علی بن جعفر » جعفر علیهما السّلام روایات زیادي دارد، او مجموعهاي از احادیث برادرش امام کاظم دارد که به
است، نسخهاي از آن را ابو النصر خراسانی در سال 256 جمع آوري کرده که اکنون موجود است و نگارنده یک نسخه عکسی از
آن را دارد.
صفحه 30 از 295
-12 خلاد سندي
نام او در کتب رجال حدیث آمده، علماي رجال او را تعظیم و تکریم کردهاند، خلاد از امام صادق علیه السّلام روایت میکند و
کتابی هم تالیف کرده است، چند برگ از اخبار او در دست میباشد.
-13 حسین بن عثمان
در جامع الرواة گوید: حسین بن عثمان عامري از ثقات رواة امام صادق علیه السّلام است و از موسی بن جعفر علیهما السّلام نیز
روایت میکند نجاشی گوید: حسین بن عثمان از ثقات بود، نگارنده گوید: چند برگ از روایات او موجود است. ایمان و کفر،
ج 1، ص: 39
-14 عبد الله بن یحیی کاهلی
او از راویان امام صادق و کاظم علیهما السّلام است، کاهلی از قبیله بنی اسد بود و در کوفه اقامت داشت، شیخ طوسی در فهرست
گوید: عبد الله بن یحیی کاهلی کتابی دارد که محمد بن ابی عمیر از وي روایت میکند، نجاشی گوید: او از نزدیکان امام کاظم
بود، و کتابی دارد که بزنطی از وي نقل میکند، نگارنده گوید: چند برگ از وي مانده که در یک مجموعه محفوظ است.
-15 سلام بن ابی عمره
او از حضرت باقر و صادق علیهما السّلام روایت میکند، نجاشی گوید: سلام بن ابی عمرة خراسانی از ثقات است او از ابو جعفر و
ابو عبد الله علیهما السّلام روایت کرده و کتابی هم تالیف نموده است که عبد الله بن جبله از وي نقل میکند، نگارنده گوید:
روایات او در یک مجموعه خطی آمده است.
-16 علی بن اسباط
از راویان امام رضا سلام الله علیه میباشد، شیخ طوسی در فهرست گوید: علی بن اسباط از اهل کوفه بود، او کتابی تالیف کرده که
محمد بن حسین بن ابی الخطاب از او روایت میکند، نجاشی او را از ثقات اهل کوفه میداند، گوید: او پیرو مذهب فطحیه بود و با
علی بن مهزیار مباحثات و مناظراتی داشت. علی بن اسباط سه کتاب تالیف کرد، اول بنام الدلائل که محمد بن ایوب دهقان از وي
نقل میکند، دوم کتاب تفسیر که احمد بن یوسف جعفی از او روایت کرده، سوم کتابی به نام مزار که حسن بن علی بن فضائل از
او نقل کرده است، نگارنده گوید: یکی از آثار او بنام نوادر در یک مجموعه خطی محفوظ است.
-17 عبد الله بن جبر
یکی از محدثانی که نامش در کتب رجال نیامده و کاملا مجهول است ولی محدثی مشهور و ثقه روایات او را نقل کرده است،
در نزد اهل حدیث مشهور میباشد، نجاشی گوید: ظریف از اهل کوفه بود و در بغداد بزرگ شد « کتاب دیات ظریف » اخبار او بنام
و از ثقات بشمار است. او کتابهاي متعددي دارد یکی به نام دیات که فرزندش حسن بن ظریف از وي روایت میکند دوم کتاب
صفحه 31 از 295
حلال » حدود که آن را علی بن ابراهیم نقل کرده، سوم کتاب نوادر آن را نیز فرزندش حسن روایت کرده است، چهارم کتاب جامع
که آن را نیز فرزندش روایت میکند و کتاب دیات او اکنون موجود است. « و حرام
-18 علاء بن رزین
او از اصحاب و راویان امام صادق علیه السّلام است، نجاشی گوید: علاء بن رزین ثقفی از موالیان است، او از امام صادق علیه
السّلام نقل میکند و در نزد محمد بن مسلم فقه آموخته است، او یکی از ثقات اهل حدیث و افراد مورد اعتماد بود او کتابی دارد
که علی بن فضال از وي نقل کرده است نگارنده گوید: کتاب او در یک مجموعه خطی وجود دارد
-19 درست بن ابی منصور
درست از موسی بن جعفر علیهما السّلام روایت میکند و از واقفیه میباشد، نجاشی گوید: درست بن ابی منصور واسطی از امام
صادق و کاظم علیهما السّلام روایت کرده و کتابی هم تالیف نموده است، محمد بن ابی عمیر و گروهی آن را نقل کردهاند،
نگارنده گوید: کتاب او در یک مجموعه خطی مضبوط است.
-20 عبد الله بن جعفر حمیري
او یکی از عالمان و محدثان زمان خود بود، نجاشی گوید: عبد الله بن جعفر حمیري ابو العباس قمی شیخ اهل قم بود و در بین آنها
احترام و موقعیت ممتازي داشت، او در حدود سالهاي 290 وارد کوفه شد و در آنجا حدیث شنید، عبد الله بن جعفر کتابهاي زیادي
تالیف کرد، یکی از آنها قرب الاسناد است که مکرر چاپ شده است.
-21 احمد بن محمد برقی قمی
برقی از راویان و محدثان بزرگ عصر خود بود، جد او از عراق به قم آمد و در آنجا سکونت گزید، خاندان برقی از اهل حدیث
بودند و از ثقات بشمار میرفتند، آنها از پایهگذاران شهر مقدس قم و مؤسسین حوزه روایتی و فقهی اهل بیت در این ناحیه به شمار
هستند، برقی کتابهاي زیادي تالیف کرد، یکی از آنها محاسن میباشد که چاپ شده است.
-22 محمد بن محمد بن اشعث
او نیز یکی از محدثان شیعه در قرن سوم و اوائل قرن چهارم میباشد کتاب حدیثی او بنام اشعثیات یکی از تالیفات او میباشد نجاشی
گوید: محمد بن محمد بن اشعث ابو علی از اهل کوفه بود و از ثقات به حساب میآمد او کتابی بنام اشعثیات دارد. این محدث در
مصر اقامت گزید و در آن جا به نشر حدیث پرداخت کتاب اشعثیات او چاپ شده است.
-23 حسین بن سعید اهوازي
حسین بن سعید از علماء بزرگ و محدثان عالی مقام و از راویان و مؤلفان مشهور عصر خود بود، شیخ طوسی در فهرست گوید:
حسین بن سعید اهوازي ص: 42 از ثقات و موالیان علی بن الحسین بود، او از امام رضا و امام جواد و امام هادي
صفحه 32 از 295
چاپ شده است. « الزهد » روایت میکند، او کتابهاي بسیاري تالیف کرد، نگارنده گوید یکی از کتابهاي او بنام
-24 فرات بن ابراهیم کوفی
فرات از مفسران و محدثان شیعه در قرن سوم بود و با حضرت جواد علیه السّلام ارتباط داشت تفسیر فرات یکی از قدیمیترین تفاسیر
شیعه میباشد که مورد توجه مفسران قرار دارد، فرات از راویان حسین بن سعید اهوازي است، تفسیر او در نجف اشرف چاپ شده
است.
-25 علی بن ابراهیم قمی
ابو الحسن علی بن ابراهیم از محدثان و مفسران بود، شیخ ابو جعفر کلینی در کافی از وي بسیار روایت میکند، شیخ طوسی در
فهرست خود گوید: علی بن ابراهیم کتب زیادي تالیف کرد که مشایخ از وي نقل میکنند، نگارنده گوید: او تفسیري دارد که مکرر
چاپ شده و خود نیز در قم درگذشته و قبرش در شهر قم اکنون موجود و مورد احترام میباشد.
-26 ابراهیم بن محمد ثقفی
او یکی از محدثان مشهور بود و در کوفه اقامت داشت، ثقفی مذهب زیدیه داشت و بعد به مذهب شیعه امامیه گروید، او از کوفه به
اصفهان مهاجرت کرد و در آن جا فضائل اهل بیت علیهم السّلام را تبلیغ کرد و از حقوق آنها دفاع نمود، او کتابهاي زیادي
تالیف نمود که یکی از آنها غارات میباشد و مکرر چاپ شده است نگارنده این سطور گوید: ما غارات را در سفر هندوستان هنگام
اقامت در کشمیر و دهلی ترجمه کردهایم و رجال آن را هم ترجمه و شرح حال نوشتهایم و این کار در سال 1362 پایان یافت،
کتاب بزودي چاپ خواهد شد و در دست اهل علم و ص: 43 ادب قرار خواهد گرفت
-27 محمد بن یعقوب کلینی
ابو جعفر کلینی رضوان الله علیه یکی از اعیان محدثین و ارکان شیعه امامیه میباشد، او در دهکده کلین در جنوب شهر باستانی ري
در شرق حسنآباد متولد شد، او در یک خانواده که همگان از اهل فقه و حدیث بودند پرورش یافت و یکی از مشاهیر جهان تشیع
شد، کلینی در شهر ري و نواحی آن منشأ آثار فراوانی گردید و خدمات ارزندهاي انجام داد او بعد از مدتی به بغداد مهاجرت کرد
و در آن شهر ساکن شد، و کتاب شریف کافی را در مدت بیست سال تالیف نمود، کافی یکی از کتب اربعه شیعه میباشد که مکرر
چاپ شده و شروح زیادي بر آن نوشتهاند، کلینی در سال 329 در بغداد در گذشت و قبرش اکنون مزار است
-28 محمد بن علی بن بابویه
ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه از محدثان عالی مقام و عظیم الشأن است، او در شهرستان قم از یک خاندانی بزرگ و
مشهور که همگان از محدثان و فقهاء عصر خود بودند پا به عرصه وجود گذاشت، و در همان جا نشو و نما یافت و در نزد اساتید به
کسب علم و معرفت مشغول گردید او در جوانی همراه پدر به بغداد رفت و در آن جا در مجالس علماء حدیث شرکت نمود، با
اینکه از نظر سن بسیار جوان بود مورد توجه اهل حدیث قرار گرفت و گروهی از وي اجازه نقل حدیث دریافت کردند، شیخ
صفحه 33 از 295
صدوق از قم به شهر ري منتقل شد و در اینجا اقامت گزید و به نشر علوم و معارف اهل بیت علیهم السّلام پرداخت ابو جعفر صدوق
براي دیدن مشایخ حدیث و جمع آوري روایات حضرت رضا علیه السّلام به خراسان رفت و مدتی در نیشابور سکونت نمود، و از
شهرهاي سرخس، مرو، مرورود، بخارا، سمرقند، هم دیدن کرد، و در مشهد مقدس امام رضا علیه السّلام هم ص:
44 مجلس املاء حدیث تشکیل داد و چند مجلس از امالی او در مشهد املاء شده است شیخ صدوق در طول زندگی خود کتابهاي
زیادي تالیف کرد که اکنون تعدادي از آنها باقی است و مورد استفاده میباشد، و آنها عبارتند از: من لا یحضره الفقیه، امالی، عیون
اخبار الرضا، علل الشرائع، معانی الاخبار، توحید، خصال، کمال الدین، ثواب الاعمال، فضائل شیعه، صفات شیعه و مواعظ، شیخ
صدوق در سال 381 جهان را وداع گفت و در ري مدفون گردید و قبرش در آن جا مزار است
-29 حسین بن بسطام
او یکی از علماء و محدثان قدیم شیعه میباشد که با کلینی معاصر بوده است، نجاشی در رجال خود گوید: ابو عبد الله حسین بن
بسطام بن شاپور زیات به اتفاق برادرش ابو عتاب کتابی در طب تالیف کردند، در آن کتاب روایاتی در اطعمه و اشربه و خواص آن
آوردند نگارنده گوید: این همان کتاب طب الائمه هست که معروف همگان میباشد، و نسخههائی از آن در کتابخانهها موجود
است و علماء طب قدیم از این کتاب بسیار استفاده کردهاند
-30 جعفر بن محمد بن قولویه
ابن قولویه از محدثان جلیل القدر شیعه میباشد، نجاشی در رجال خود گوید: جعفر بن محمد بن قولویه ابو القاسم از ثقات اصحاب
حدیث میباشد، او استاد شیخ ما ابو عبد الله مفید بود و کتابهاي زیادي تالیف کرد، نگارنده گوید: کتابهاي او مفقود شدهاند و تنها
کامل الزیارات مانده که آن هم چاپ شده و در اختیار همگان قرار دارد، ابن قولویه در سال 367 درگذشت
-31 علی بن محمد خزاز قمی
خزاز از علماء شیعه در قرن چهارم بود، نجاشی گوید: علی بن محمد خزاز از ص: 45 ثقات اصحاب حدیث
است، او از فقهاء مورد توجه بود و کتابی بنام ایضاح در اصول مذهب اهل بیت علیهم السّلام نوشت، نگارنده گوید: از خزاز قمی
کتاب کفایۀ الاثر باقی مانده و چاپ شده است.
-32 محمد بن ابراهیم نعمانی
ابو عبد الله محمد بن ابراهیم نعمانی از علماء و محدثان در قرن چهارم بود، او در نزد کلینی دانش آموخت و حدیث فرا گرفت،
نعمانی یکی از راویان کافی از محمد بن یعقوب کلینی میباشد نعمانی براي طلب حدیث مسافرتهائی انجام داد و با گروهی از
مشایخ ملاقات کرد، او کتابهاي متعددي نوشت که مفقود شده، اکنون تنها کتاب غیبت نعمانی از وي مانده که چاپ شده است
-33 حسن بن علی حرانی
ابو محمد حسن بن علی حرانی از بزرگان علماء شیعه در قرن چهارم و با شیخ ابو جعفر صدوق معاصر بود و شیخ ابو عبد الله مفید
صفحه 34 از 295
از وي اجازه حدیث داشت، حرانی مردي خوش ذوق و خوش انتخاب بوده است، کتاب تحف العقول که از تالیفات این عالم جلیل
القدر است نمونهاي از انتخاب او میباشد، تحف العقول چندین بار چاپ شده است
-34 محمد بن مسعود عیاشی
ابو النضر محمد بن مسعود عیاشی سمرقندي از اعیان علماء و مفسران بزرگ شیعه بود، او در سمرقند اقامت داشت و در آن جا به
تالیف و تصنیف مشغول بود، عیاشی اموال زیادي از پدر به ارث برد و همه را در راه علم خرج کرد، او از ثقات رواة و مورد اعتماد
است، گفتهاند: او در حدود دویست کتاب تالیف کرد ولی همه آنها از بین رفته، تنها کتابی که از وي مانده کتاب تفسیر است که
آن هم چاپ شده است
-35 محمد بن عمر بن عبد العزیز کشی
او نیز از علماء شیعه در قرن چهارم بود، نجاشی گوید: ابو عمرو کشّی از ثقات بشمار است، او با عیاشی مصاحب و در خانه او به
کارهاي علمی مشغول بود، وي کتابی در رجال تالیف کرده که بسیار ارزش دارد، اگر چه اغلاطی هم در بر دارد نگارنده گوید:
کتاب او اکنون در دست هست و مکرر چاپ شده است، کش یکی از شهرهاي ما وراء النهر است که اکنون آن را شهر سبز گویند
-36 محمد بن جریر طبري
ابو جعفر محمد بن جریر طبري از بزرگان علماء امامیه بود و در قرن چهارم زندگی میکرد، او یکی از ثقات اهل حدیث بشمار
میرفت و مورد اعتماد بود، او با محمد بن جریر طبري مورخ معروف همنام بود، در نام، کنیه، و محل تولد با او شرکت داشت و
گاهی به هم مشتبه شدهاند کتاب نوادر المعجزات و دلائل الامامۀ او چاپ شدهاند.
-37 محمد بن محمد بن نعمان
ابو عبد الله محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید از اعاظم علماء امامیه و فقهاء شیعه اثنا عشري و متکلمان بود که با ارباب
فرق و مقالات مناظره و احتجاج داشت، او در قصبه عکبري در نزدیک بغداد متولد شد و در همان شهر به تحصیل علوم پرداخت و
بعد از چندي یکی از رهبران علمی بغداد شد شیخ مفید اهل بحث و جدل بود، سرعت انتقال، فکر باز، نظر ثاقب و حسن انتخاب او
موجب گردید تا حوزه بغداد را زیر نفوذ کلام خود در آورد و همه را از قدرت و مسند به زیر کشد، و مخالف و مؤالف را به
تحسین وادارد، او کتابهاي زیادي تالیف کرد، کتاب امالی، اختصاص، جمل، و مزار و ارشاد از آثار او میباشند
-38 محمد بن حسین موسوي
شریف رضی مؤلف نهج البلاغه از بزرگان علم و ادب و مشاهیر شاعران و فصیحان محسوب است، آثار علمی و ادبی او در جهان
اسلام معروف و مشهور میباشد و چون ستارگان فروزان از آسمان علم و ادب میدرخشند، مقام و موقعیت و عظمت او و خاندانش
بینیاز از تعریف و توصیف است محمد بن حسین سید رضی در بغداد متولد شد و در یک خاندان شریف و بزرگ نشو و نما
یافت، از کودکی آثار نبوغ و استعداد در او نمایان بود، سید رضی در زندگی کوتاه خود آثار زیادي برشته نگارش در آورد که
صفحه 35 از 295
تعدادي از آنها در حدیث میباشند، مانند نهج البلاغه و خصائص الائمه علیهم السّلام سید رضی در سال 406 در بغداد در گذشت
-39 محمد بن حسن ابو جعفر طوسی
او از فقهاي بزرگ و متکلمین عالی مقام و محدثین عظیم الشان میباشد، شیخ طوسی در طوس خراسان متولد شد، و در سال 308
خراسان را ترك گفت و به بغداد رهسپار گردید، و به حوزه درسی شیخ مفید و بعد از وفات او به حوزه درسی سید مرتضی علم
الهدي به درس خود ادامه داد تا از فقهاء نامدار و متکلمان عالی مقام شد، و همه انظار را متوجه خود کرد شیخ در بغداد به خدمات
علمی خود ادامه داد تا در سال 348 به علت فتنههائی که در بغداد پدید آمد به نجف اشرف رهسپار شد و در سال 360 جهان را
وداع گفت، شیخ طوسی آثار ارزنده در حدیث دارند، مانند تهذیب، استبصار، غیبت، امالی، و مصباح المتهجدین که چاپ شدهاند
-40 حسن بن محمد طوسی
او فرزند شیخ ابو جعفر طوسی رضوان الله علیه است که از شاگردان پدرش ص: 48 بود، و از وي نیز روایت
میکند، او کتابی بنام امالی دارد که به امالی ابن شیخ معروف است، اغلب روایات او از طریق پدرش میباشد، کتاب امالی چاپ شده
و در اختیار اهل علم و دیانت میباشد
-41 احمد بن علی نجاشی
ابو العباس احمد بن علی نجاشی از علماء بزرگ و رجال عالی قدر تشیع در قرن پنجم میباشد او در بغداد اقامت داشت و از
شاگردان حوزه شیخ مفید بود، نجاشی در علم رجال فوق العاده ماهر و متبحر بود، کتاب رجال نجاشی که یکی از کتب معروف در
علم رجال است از آثار این عالم جلیل القدر میباشد او در سال 450 در نزدیک سامراء درگذشت
-42 عبد الواحد آمدي
ناصح الدین عبد الواحد بن محمد آمدي از علماء و محدثان قرن پنجم و ششم هجري است او سخنان کوتاه علی علیه السّلام را گرد
آورده و با حروف تهجی مرتب کرده است، نام کتاب و غرر الحکم و درر الحکم میباشد که مکرر چاپ گردیده و شروحی هم بر
آن نوشته شده است، ابن شهر آشوب در مناقب از وي نقل میکند
-43 محمد بن ادریس حلی
فخر الدین ابو عبد الله محمد بن ادریس حلی از فقهاء حله و صاحبنظران در علوم و معارف است، فقهاء شیعه همگان از وي تجلیل
میکنند، او از احفاد شیخ طوسی است که در پارهاي از مسائل با وي به مخالفت بر خواست و راه اعتراض بر شیخ را باز کرد، ابن
ادریس در کتاب مستطرفات سرائر اخبار و روایاتی را نقل کرده است ص: 49
-44 فضل الله بن علی راوندي
ضیاء الدین ابو الرضا راوندي از شخصیتهاي بزرگ عصر خود بود و در کاشان اقامت داشت ابو الرضا از ادباء و شعراء و مؤلفان
صفحه 36 از 295
بسیار عالی مقام است که در عصر خود مورد توجه بود، و گروهی از محدثان و علماء از وي اجازه روایت دارند، و براي ملاقات با
در انساب گوید: وارد کاشان شدم و به منزل « قاشانی » او و استفاده از محضرش به کاشان میرفتهاند ابو سعد سمعانی در ذیل کلمه
إِنَّما » : ابو الرضا رفتم، در را کوبیدم و روي سکوئی نشستم در انتظار بودم تا در باز گردد، مشاهده کردم بالاي در با گچ نوشتهاند
در منزل باز شد مشاهده کردم خود ابو الرضا آمد و در را روي من « یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً
گشود، به اتفاق وارد منزل شدم و با او به گفتگو پرداختم، از وي اخبار و روایاتی شنیدم و از اشعار او مقداري یادداشت برداشتم و
از منزل او بیرون شدم، ابو الرضا آثار و تالیفاتی دارد که از آن جمله شرح شهاب الاخبار و نوادر است که چاپ شدهاند.
-45 محمد بن محمد طبري
ابو جعفر محمد بن محمد طبري از مؤلفان قرن ششم هجري بوده و چند کتاب هم تالیف و تصنیف کرده است، او در زمان خود
یکی از مشایخ اجازه بود و گروهی از وي روایت میکنند، او از اهل آمل طبرستان بود، کتاب بشارة المصطفی لشیعۀ المرتضی از
تالیفات اوست که چاپ شده.
-46 محمد بن جعفر مشهدي
او از راویان و محدثان بزرگ عصر خود بود، علماي رجال در کتب خود از وي تجلیل میکنند، این عالم جلیل القدر ساکن
کربلاي معلی بود، و ظاهرا انتساب او به مشهدي، مشهد امام حسین علیه السّلام میباشد، او کتابی به نام مزار تالیف کرده که ایمان
و کفر، ج 1، ص: 50 نسخههاي خطی آن در کتابخانهها موجود است.
-47 سعید بن هبۀ الله راوندي
ابو الحسن قطب الدین راوندي یکی از علماء و فقهاء شیعه در قرن ششم هجري بود، که آثار و تالیفات زیادي دارد، او در عصر
خود مورد توجه و عنایت شیعیان بود، او کتابهاي زیادي تالیف کرده که از آن جمله خرائج و جرائح، قصص الأنبیاء و شرح نهج
البلاغه میباشند قطب الدین راوندي در سال 573 درگذشت و قبرش در صحن بزرگ حضرت معصومه علیها السلام در قم
میباشد.
-48 قطب الدین کیذري بیهقی
ابو الحسن محمد بن حسین کیذري بیهقی از فقهاء، ادباء و فضلاء شیعه بود، او در سبزوار و مشهد مقدس تلمذ کرده بود، او در
مشهد رضا علیه السّلام از عبد الله بن حمزه طوسی علوم و معارف را فرا گرفت و از وي اجازه روایت دریافت نمود قطب الدین
کیذري آثار و تالیفات زیادي دارد که از آن جمله شرح نهج البلاغه است که توسط نگارنده این سطور چاپ شده و دیگري انوار
العقول فی اشعار وصی الرسول میباشد که به صورت مخطوط در کتابخانهها موجود است.
-49 محمد بن حسن نیشابوري
ابو علی محمد بن حسین نیشابوري مشهور به فتال، واعظ و حافظ معروف از علماء، محدثان، متکلمان و مفسران شیعه بود و در
صفحه 37 از 295
نیشابور اقامت داشت، و از مؤلفان و محققان بشمار میرفت، عبد الرزاق رئیس نیشابور او را به شهادت رسانید، کتاب روضۀ
الواعظین از تالیفات او میباشد که چاپ شده است.
-50 محمد بن علی بن شهر آشوب
رشید الدین ابو جعفر محمد بن علی ساروي مازندرانی معروف به ابن شهر ص: 51 آشوب در ساري متولد شد،
او یکی از محدثان و مؤلفان و واعظان عصر خود بود، ابن شهر آشوب یکی از مروجان و مبلغان بزرگ مذهب اهل بیت علیهم
السّلام و از عباد و زهاد و پرهیزکاران بشمار میرفت، کتاب مناقب او از کتب مفید و پر بار است که همواره مورد استفاده علماء و
محققان بوده است و مکرر چاپ گردیده، او در سال 588 در حلب در گذشت.
-51 فضل بن حسن طبرسی
ابو علی فضل بن حسن طبرسی ملقب به امین الاسلام از مفسران و علماء بزرگ عصر خود بود، فضل بن حسن در مشهد مقدس امام
رضا علیه السّلام تحصیل کرد و در همان جا مقیم بود، بعد از آن به سبزوار مهاجرت کرد و در آنجا به کارهاي علمی و نشر آثار
اهل بیت علیهم السّلام پرداخت کتاب تفسیر مجمع البیان و اعلام الوري با علام الهدي از آثار او میباشد. نگارنده این سطور اعلام
الوري را ترجمه کرد و مکرر چاپ شده است، طبرسی در سال 588 در سبزوار درگذشت و جنازهاش به مشهد منتقل و دفن گردید،
قبر او اکنون در باغ رضوان در جوار استان مقدس مزار است.
-52 حسن بن فضل طبرسی
رضی الدین فضل بن حسن طبرسی فرزند امین الاسلام طبرسی است که در بالا ذکر شد. او هم مانند پدرش از علماء و فضلا بود و
کتابهائی تالیف کرد، یکی از آثار او کتاب مکارم الاخلاق است که در موضوع خود کتابی جامع میباشد و مکرر چاپ شده و
مورد استفاده میباشد.
-53 علی بن حسن بن فضل طبرسی
او حفید مؤلف مجمع البیان است بعضی گفتهاند او فرزند دخترش میباشد و از این رو از وي به سبط طبرسی تعبیر کردهاند، او
کتابی به نام مشکاة الانوار دارد ص: 52 که در آداب و سنن و مواعظ میباشد، این کتاب چاپ شده و نگارنده
آن را ترجمه کرده و به چاپ هم رسیده است.
-54 محمد بن علی بن حمزه طوسی
عماد الدین ابو جعفر محمد بن علی بن حمزه طوسی از فقهاء و علماء و وعاظ مشهور عصر خود بود و در مشهد رضوي زندگی
الثاقب فی » میکرد و به نشر علوم و معارف اهل بیت علیهم السّلام مشغول بود، او کتابهائی هم تالیف کرده که یکی از آنها
است که نسخههاي آن در کتابخانهها موجود میباشد. « المناقب
-55 یحیی بن حسن حلی
صفحه 38 از 295
ابو الحسن یحیی بن حسن حلی معروف به ابن بطریق و ملقب به شمس الدین از محدثان جلیل القدر و متکلمان فاضل و علماء
برجسته عصر خود بود، علماء رجال و تذکره نویسان در کتابهاي خود از او تجلیل میکنند، کتاب عمده یکی از آثار علمی او
میباشد که مکرر چاپ شده و مورد استفاده میباشد.
-56 احمد بن علی طبرسی
ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی از محدثان و فضلاي عصر خود بود، او از افراد ثقه و مورد اعتماد و اطمینان بشمار
میرفت، کتاب احتجاج طبرسی یکی از معروفترین آثار شیعه میباشد که همواره مورد استفاده علماء و محدثان بوده و از منابع
مورد استفاده میباشد و مکرر چاپ شده است، طبرسی در سال 620 درگذشت.
-57 ورام بن ابی فراس
امیر زاهد و عالم ماجد ابو الحسین ورام بن ابی فراس که نسب به مالک اشتر میرساند، از علماء و محدثان خوش انتخاب بود،
علماي رجال و تذکره نویسان از ص: 53 وي بسیار تجلیل میکنند و او را به صفات حمیده و خصال حسنه
و یا مجموعه ورام که مکرر چاپ شده است، او در سال « تنبیه الخواطر » توصیف مینمایند، ورام بن ابی فراس کتابی دارد به نام
605 درگذشت.
-58 علی بن عیسی اربلی
بهاء الدین ابو الحسن علی بن عیسی اربلی مقیم بغداد بود، او یکی از وزیران دانشمند و محقق و منشیان بلیغ عصر خود بشمار
میرفت، مخالف و مؤالف وي را ستودهاند و او را یک نویسنده توانا، ادیب و شاعري بلیغ و خوش قریحه وصف کردهاند، او مدتی
در دیوان انشاء علاء الدین صاحب دیوان کار میکرد. اربلی از رؤساء و صاحبان مقام بود، پدرش والی اربل و از شیعیان اهل بیت
در حالات ائمه اطهار « کشف الغمه » علیهم السّلام بودند، شرح حال اربلی در مصادر و منابع مشروح آمده است، او کتابی به نام
علیهم السّلام نوشته که مکرر چاپ شده است علی بن عیسی اربلی در سال 678 درگذشت.
-59 علی بن طاوس
رضی الدین ابو القاسم علی بن موسی بن جعفر حسنی و حسینی مشهور به ابن طاوس یکی از علماء مشهور شیعه در قرن هفتم بود،
آثار و تالیفات او زیاد و معروف میباشند، او نخست در حله زندگی میکرد و بعد به بغداد رفت و در آنجا مقیم شد، سید بن
طاوس زندگی مفصل و مشروحی دارد که در کتب رجال و تذکرهها آمده است. ابن طاوس یکی از رجال موفق است او در
زندگی خود کتابهاي زیادي تالیف و تصنیف کرد که مورد توجه و انظار محدثان و محققان میباشد، آثار ابن طاوس بیشتر در
دعا و اوراد و اذکار است، مانند اقبال الاعمال، مهج الدعوات جمال الأسبوع، امان الاخطار، و فتح الابواب که چاپ شدهاند.
-60 شاذان بن جبرئیل
صفحه 39 از 295
او یکی از علماء و محدثان عصر خود بود و مورد توجه قرار داشت، شاذان بن جبرئیل از علماء اجازه بود و گروهی از وي اجازه
روایت داشتند، او در مدینه منوره سکونت میکرد و در حدود سالهاي 660 درگذشت، کتاب فضائل یکی از آثار او میباشد که در
نجف اشرف چاپ شده است.
-61 عبد الکریم بن طاوس
غیاث الدین عبد الکریم بن احمد بن موسی ابو المظفر بن طاوس علوي از فقهاء و علماء عصر خود بود، او در علم نسب، نحو،
عروض شهرت داشت و از زهاد و علماء بشمار میرفت، ابن طاوس در کربلا متولد شد و در حله و بغداد تحصیل نمود و در
کاظمین درگذشت، او کتابهاي زیادي تالیف کرده، یکی از آنها فرحۀ الغري میباشد که چاپ شده است عبد الکریم بن طاوس در
سال 693 درگذشت.
-62 محمد بن مکی عاملی
شهید سعید شمس الدین محمد بن جمال الدین عاملی مشهور به شهید اول از اعاظم علماء و فقهاء شیعه امامیه بود، او نخستین
عالمی است که به عنوان شهید معروف گردیده و شهید در حال اطلاق اشاره به او میباشد، فضائل و مناقب او بسیار است او
کتابهائی تالیف کرده که هنوز مورد توجه میباشند، یکی از آنها اربعین در حدیث میباشد که چاپ شده است، او در سال 786 به
شهادت رسید.
-63 حسن بن سدید الدین علامه حلی
جمال الدین ابو منصور حسن بن سدید الدین مشهور به علامه حلی و ابن مطهر از اعاظم فقهاء شیعه و اکابر متکلمان امامیه است،
تالیفات و تصنیفات او در علوم ص: 55 و معارف اسلامی و مذهب تشیع مشهور و معروف است، فقهاء و اهل
علم و تحقیق آثار او را از هنگام تالیف تا امروز مورد توجه قرار دادهاند. علامه حلی در ترویج مذهب تشیع و مناظره و مباحثه با
مخالفان و معاندان بسیار فعال بود و در این مورد اخبار زیادي هست که در حالات او آمده است، در میان آثار او چند کتاب هست
که در آن از اخبار و آثار و روایات استفاده شده است علامه در سال 726 درگذشت و در نجف اشرف مدفون گردید.
-64 حسن بن ابی الحسن دیلمی
او یکی از علماء و محدثان شیعه در قرن هشتم بود، دیلمی از افراد خوش انتخاب و در تالیف با سلیقه بوده، آثار او حکایت از فکر
ثاقب و اندیشه درست او دارد، کتاب اعلام الدین در مواعظ و نصایح و ارشاد القلوب که اکنون چاپ شدهاند گواه بر این سخن
است، شرح حال او در تذکرهها آمده و گفتهاند: معاصر شهید اول بوده است.
-65 رجب بن محمد برسی
رضی الدین حافظ رجب بن محمد برسی از محدثان و عارفان شیعه امامیه، و از فقهاء و علماء بزرگ عصر خود بود، او در علوم
غریبه و اعداد و حروف نیز فوق العاده تبحر داشت و روش صوفیه را دنبال میکرد، حافظ رجب تالیفات زیادي هم دارد که یکی از
صفحه 40 از 295
آنها مشارق الانوار است که چاپ شده است. تالیفات و آثار برسی از این جهت که در آنها غلو و افراط شده و اعتدال را رعایت
نکرده، مورد اعتماد علماء و محدثان قرار نگرفته است، مرحوم مجلسی گوید: من به متفردات او اعتمادي ندارم زیرا وي در کتابهاي
خود مطالب را به هم آمیخته و در مذهب او ارتفاع و غلو دیده میشود، مشارق الانوار در سال 813 تالیف شده است. ایمان و کفر،
ج 1، ص: 56
-66 محمد بن علی احسائی
محمد بن زین الدین احسائی مشهور به ابن ابی جمهور از محدثان و متکلمان عصر خود بود، او یکی از مؤلفان و نویسندگان بشمار
میرفت و با مخالفان مناظره و مباحثه داشت، ابن ابی جمهور معاصر شیخ علی کرکی بود و به مذهب صوفیه هم تمایل داشت در
کتب رجال و تذکرهها از فقه و اجتهاد او تعریف شده است. ابن ابی جمهور در یکی از سفرها به مشهد مقدس مشرف شد، در سال
888 در مشهد مناظراتی بین او و یکی از علماء هرات که از اهل سنت بود انجام گرفت، قدرت بیان و استدلال او موجب شد که
عالم هرات از سخن گفتن باز ماند، او کتابهاي زیادي تالیف کرده که تعدادي از آنها در حدیث و سیره میباشد.
-67 علی بن محمد بیاضی
زین الدین ابو محمد علی بن محمد بیاضی از علماء و فضلاء عصر خود بود، او از متکلمان ادیبان و شاعران هم به حساب میآمد،
بیاضی کتابهائی در مسائل مختلف تالیف کرده و آثاري از خود به جاي گذاشته است، یکی از آنها کتاب الصراط المستقیم است
که چاپ شده است و موضوع آن در امامت میباشد.
-68 ابراهیم بن علی کفعمی
تقی الدین ابراهیم بن علی بن حسن کفعمی یکی از ثقات و افاضل عصر خود بود او مردي ادیب، شاعر و نویسنده بشمار میرفت،
و از زاهدان و پرهیزکاران زمان بود. او تالیفات زیادي در ادعیه و اوراد و اذکار دارد مانند بلد الامین و مصباح که چاپ شدهاند و
مورد استفاده مؤمنین هستند.
-69 ابن فهد حلی
ابو العباس احمد بن محمد بن فهد حلّی اسدي از علماء بزرگ بود، این فهد از ص: 57 زهاد و عباد و اهل تقوي
و فضیلت بشمار میرفت. او در علم معقول و منقول و فروع و اصول تبحر داشت و آثاري از خود به جاي نهاد، یکی از آنها عدة
الداعی است که چاپ شده است، او در سال 841 درگذشت.
-70 محمد بن حسین عاملی
بهاء الدین محمد بن حسین عاملی مشهور به شیخ بهائی از بزرگان علماء امامیه و از اعاظم فقهاء، متکلمان، ادیبان و محققان عصر
خود بود، شهرت او در میان جامعه و خواص و عوام بینیاز از توصیف میباشد، او در بعلبک لبنان دیده به جهان گشود و همراه
پدرش در کودکی به ایران آمد. شیخ بهاء الدین در مدارس ایران عصر صفوي دروس علمی فرا گرفت و در همه علوم و فنون بر
صفحه 41 از 295
همگان تفوق و برتري پیدا کرد و بزودي مشهور گردید، او سفرهائی به شام، عراق، مصر و فلسطین و حجاز انجام داد و بعد در
اصفهان ساکن شد و در آنجا به نشر علوم و تربیت شاگردان پرداخت. از مرحوم شیخ بهاء الدین تالیفات و آثار گوناگونی در
موضوعات مختلف بر جاي مانده است، که تعدادي از آنها در حدیث و درایه میباشد، شیخ بهاء الدین در سال 1031 در اصفهان
دیده از جهان بست و جنازهاش به مشهد مقدس منتقل شد و در آنجا به خاك سپرده شد، قبر او اکنون موجود و در یک رواقی که
به نام او میباشد موجود است.
-71 محمد بن مرتضی فیض کاشانی
محدث جلیل القدر و فقیه عظیم الشان، عارف والامقام، حکیم متاله، شاعر توانا، ملا محسن فیض کاشانی از اجله علماء و اساتید
بزرگ و مؤلفان و محققان شیعه در قرون متاخر بود، آثار علمی او بینیاز از تعریف و توصیف است، و هر کدام در موضوع خود
مورد استفاده و استناد میباشند. در باره ملا محسن فیض سخن بسیار است و تذکره نویسان در باره او به ص: 58
تفصیل سخن گفتهاند کاب وافی و تفسیر صافی او در علم حدیث مشهور و معروف میباشند و کتاب محجۀ البیضاء در موضوع
خود یکی از کتب بسیار سودمند است که اهلش از آن استفاده میکنند، فیض کاشانی در سال 1091 درگذشت.
-72 محمد بن حسن حر عاملی
محدث بزرگوار و فقیه نامدار محمد بن حسن بن علی مشهور به شیخ حر عاملی از محدثان عالی مقام و فقهاي بزرگ عصر خود
بود، او در دهکده مشغر در جبل عامل شام دیده به جهان گشود و در موطن خود نزد اساتید، علم و کمال فرا گرفت، او نخست حج
به جاي آورد و مشاهد مشرفه را زیارت کرد. بعد از آن به مشهد مقدس رضوي آمد و مدت 24 سال در آنجا اقامت گزید و در
سال 1104 در این شهر درگذشت، اکنون قبرش در قسمت شمال شرقی صحن کهنه امام رضا علیه السّلام در جوار مدرسه میرزا
جعفر زیارتگاه است و زائران امام رضا علیه السّلام قبر او را هم زیارت میکنند.
-73 علامه مجلسی مؤلف بحار الان
اشاره
محمد باقر بن محمد تقی مجلسی مؤلف عالیقدر بحار الانوار رضوان الله علیه از مؤلفان بزرگ شیعه و از فقهاء و محدثان جلیل
القدر و عظیم الشان در اواخر قرن یازدهم و اوائل قرن دوازدهم بود، علماء و تذکره نویسان از او بسیار تجلیل کرده و از مقام و
موقعیت علمی او سخن گفتهاند و از مجاهدات و تحقیقات او توصیف نمودهاند.
ولادت علامه مجلسی
عبد الحسین خاتونآبادي در وقایع الایام و السنین گوید: محمد باقر مجلسی در سال 1037 دیده به جهان گشود، در لؤلؤة البحرین
گفته: در یکی از حواشی بحار الانوار از قول مجلسی آمده که او گفت تاریخ ولادت من موافق است با عدد ص:
در مرآة الاحوال آمده ولادت او در آغاز سال 1038 بوده است. « جامع کتاب بحار الانوار » 59
صفحه 42 از 295
تحصیلات علامه مجلسی
مرحوم مجلسی در نزد گروهی از بزرگان، علم و ادب و فقه و حدیث تلمذ کرد و به مقام بلندي در جامعه تشیع رسید، او در شهر
اصفهان که در آن ایام یکی از مراکز علوم و معارف اهل بیت علیهم السّلام بود به کسب دانش همت گماشت و به خاطر هوش
سرشار و استعدادي که خداوند به او داده بود جاي خود را در جامعه باز کرد. علامه مجلسی در محیط علم و ادب و فرهنگ و
فضیلت نشو و نما یافت، اساتید او را در اصفهان تا بیست نفر نوشتهاند که همگان از مشاهیر عصر خود بودند، و از بزرگان علم و
فضل و دانش و ادب بشمار میرفتند نام آنها در کتب رجال و تذکرهها آمده ما در این مقدمه از آوردن نام آنها خودداري کردیم.
آثار علمی علامه مجلسی
مرحوم محمد باقر مجلسی در زندگی خود کتابهاي زیادي تالیف کرد که مشهورترین آنها بحار الانوار و مرآة العقول میباشد که
در شرح اصول و فروع کافی است، کتابی است مشروح در چندین مجلد و چند بار هم چاپ شده است، مجموع آثار علمی او به
زبان فارسی و عربی در حدود شصت و شش کتاب و عنوان میباشد.
اساتید و شاگردان علامه مجلسی
علامه بزرگوار در نزد گروهی از علماء اصفهان علوم و معارف را فرا گرفتند، تعداد آنها را در حدود بیست و یک نفر نوشتهاند، و
، شاگردان مکتب او را هم در حدود پنجاه نفر ذکر کردهاند، تعدادي از اینها از آن جناب اجازه روایت دارند و ایمان و کفر، ج 1
ص: 60 گروهی هم نزد او علم آموختهاند و تربیت شدهاند.
وفات علامه مجلسی
غم و » وفات علامه مجلسی در کتاب وقایع الایام وفات او را در 27 رمضان سال 1111 نوشته و تاریخ فوت او به حساب حروف
آمده است، در هنگام وفات 73 سال داشته است، یکی از شعراء با ذوق در وفات او گفته: ماه رمضان چه بیست و هفتش کم « حزن
شد تاریخ وفات باقر اعلم شد جنازه او را در کنار مسجد جامع عتیق اصفهان به خاك سپردند و قبرش اکنون مزار شیعیان و دوستان
اهل بیت علیهم السّلام میباشد.
سخنی در باره بحار الانوار
دائرة المعارف بحار الانوار بدون شک و تردید یکی از مهمترین آثار فرهنگی و علمی در اسلام و مذهب تشیع میباشد، کتابی به
این وسعت که مجموعهاي از تاریخ، سیره، ادب، تفسیر قرآن، مواعظ، احکام، و آداب و سنن را در بر گرفته و کتاب در نوع خود
ممتاز و بینظیر است. کتاب بحار الانوار طبقه بندي موضوعی شده، مؤلف کوشش کرده تمام مطالب مربوط به یک موضوع را از
صفحه 43 از 295
منابع و مصادر گوناگون گرد آورد و در یک جا در اختیار خواننده قرار دهد، تا یک محقق از زوایاي گوناگون آن موضوع را
مطالعه کند و نتیجه مطلوب را بدست آورد. مؤلف بزرگ بحار الانوار تمام عناوین ابواب را خود برگزیده و مجلد یک صد و شش
چاپ جدید بحار الانوار فقط اختصاص به عناوین ابواب و مصادر اشاره دارد و با خط مبارك علامه مجلسی قدس سره چاپ
عکسی شده و نسخه اصلی آن در دانشگاه تهران کتابخانه مرکزي محفوظ است. مجلدات بحار الانوار توسط مؤلف عظیم الشان آن
به عناوین و موضوعات ذیل تدوین شده که اینک براي مزید اطلاع به نظر خوانندگان میرسد: ص: 61 اول-
کتاب عقل و جهل و فضیلت علم و علماء در چهل باب دوم- کتاب توحید و صفات و اسماء خداوند در سی و یک باب سوم-
کتاب عدل و معاد، قضاء و قدر، میثاق و موت چهارم- کتاب احتجاجات و مناظرات در هشتاد و سه باب پنجم- کتاب قصص انبیاء
علیهم السّلام در هفتاد و سه باب ششم- کتاب حالات پیامبر صلّی اللَّه علیه و اله و گروهی از صحابه در هفتاد و دو باب هفتم-
کتاب امامت و شرائط امام و علوم و فضائل آنها در یک صد و پنجاه باب هشتم- کتاب فتن و حوادث بعد از رسول خدا صلّی اللَّه
علیه و اله در شصت و دو باب نهم- کتاب حالات امیر المؤمنین علیه السّلام و گروهی از یاران او در یک صد و بیست و هشت باب
دهم- کتاب حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام در پنجاه باب یازدهم- کتاب حالات امام سجاد امام باقر و امام
صادق و امام کاظم علیهم السّلام در چهل و هشت باب دوازدهم- کتاب امام رضا و امام جواد و امام هادي و امام عسکري علیهم
السّلام در سی و نه باب سیزدهم- کتاب حالات امام عصر علیه السّلام و غیبت در سی و چهار باب چهاردهم- کتاب آسمان و
جهان و اطعمه و اشربه در دویست و ده باب پانزدهم- کتاب ایمان و کفر و صفات مؤمن و شیعیان در یک صد و هشت باب
شانزدهم- کتاب آداب و سنن در یک صد و سی و یک باب هفدهم- کتاب مواعظ و حکم در هفتاد و سه باب هیجدهم- کتاب
طهارت در شصت باب و کتاب صلاة در یک صد و شصت و یک باب نوزدهم- کتاب فضائل قرآن در یک صد و بیست باب و
کتاب دعا در یک صد ص: 62 و سی و یک باب بیستم- کتاب زکاة، خمس، و صوم در یک صد و بیست و دو
باب بیست و یکم- کتاب حج و عمره، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر در هشتاد و چهار باب بیست و دوم- کتاب زیارات در
شصت و چهار باب بیست و سوم- کتاب عقود و ایقاعات در یک صد و سی باب بیست و چهارم- احکام شرعیه تا دیات در چهل
و هشت باب بیست و پنجم- در اجازات مشایخ اهل حدیث و روایت علامه مجلسی رضوان الله علیه براي تالیف کتاب بحار الانوار
مصادر و منابع زیادي تهیه کرد، افرادي را فرستادند تا در کشورهاي مجاور تحقیق کنند و نسخههاي مورد نظر را بیابند، در اثر
کوشش و فعالیتهاي او کتابهاي زیادي فراهم شد و کتاب بحار الانوار تالیف و تدوین گردید و نسخههائی از آن فراهم شد. محمد
باقر مجلسی رحمۀ الله علیه از نظر علمی یک شخصیت برجسته بود، خاندان او همه از علماء و رجال کشور بودند، پدر بزرگوارش
عالمی جلیل القدر و فقیهی عظیم الشان بود، مؤلف بحار الانوار در دامن چنان پدري بزرگ شد و در محیط علم و فقه و حدیث و
روایت رشد یافت و در شهر بزرگی چون اصفهان از اساتید دانش آموخت و به مقام ارجمندي رسید. او در اواخر قرن یازدهم به
منصب شیخ الاسلامی کشور بزرگ و پهناور ایران نائل گردید، کشور ایران در آن ایام از وسعت خاصی برخوردار بود، و یکی از
سه کشور بزرگ منطقه به حساب میآمد، پهناي آن از ساحل دریاي سیاه و در بند قفقاز تا سواحل عمان و از فرات تا جیحون بود.
تمام صدقات، انفال، موقوفات و وجوه بریه در اختیار او بود، وي از نفوذ علمی، خانوادگی، سیاسی و اقتصادي خود استفاده کرد و
این اثر بزرگ و جاودانی را تالیف کرد و یادگار عظیمی از خود به جاي گذاشت، او مآخذ و مصادر کتاب خود را در مقدمه بحار
الانوار آورده و در باره هر یک از آنها بحث کرده است،
ترجمه مجلد پانزدهم بحار الانوار
یکی از بزرگترین مجلدات بحار الانوار جلد پانزدهم میباشد، موضوع آن ایمان و کفر است، در آن از جنود ایمان و کفر، صفات
صفحه 44 از 295
اهل ایمان و فضائل و خصوصیات آنها، صفات شیعیان و اعمال و کردار آنان، مکارم اخلاق، منجیات، مهلکات رذائل و مفاسد،
زهد، عبادت و صفات و خصائص انسانی میباشد. مترجم این کتاب گوید از آغاز دوران تحصیل در مشهد مقدس امام رضا علیه
السّلام با بحار الانوار مانوس بودم و در کتابخانه روضه رضویه مجلدات این کتاب را مطالعه میکردم و موضوعات آن را مورد
دقت قرار میدادم بعد از اینکه به تهران مهاجرت نمودم و به کارهاي فرهنگی و تحقیقی مشغول شدم مراجعه به این کتاب زیاد شد.
در حدود سالهاي 1340 یکی از دوستان فاضل و محقق که اکنون یکی از دانشمندان عالی مقام کشور است به این جانب گفتند:
من در نظر دارم در موضوع اقتصاد اسلامی کتابی تالیف کنم، شما در این باره به من کمک کنید، یکی از روزها به منزل ایشان
رفتم و گفتم. چه کاري میتوانم انجام دهم. فرمودند: شما بحار الانوار را مطالعه کنید و هر حدیثی را که با موضوع کار ما ارتباط
پیدا میکند یادداشت نمائید تا از آنها استفاده کنیم، نخستین کتابی را که در این مورد پیش روي خود نهادم مجلد پانزدهم بحار
الانوار بود، کتاب را بررسی کردم و هر حدیثی را که با کار ایشان تناسب داشت علامتگذاري نمودم. موضوعات کتاب نظرم را
جلب کرد و از همان روز تصمیم گرفتم اگر فرصتی پیش آید، آن را به فارسی ترجمه کنم تا فارسی زبانان هم از آن استفاده کنند،
ولی کارها و اشتغالات مانع از انجام کار میشد و فرصتی بدست نمیآمد تا نیت خود را مورد عمل قرار دهم.
مسافرت به هندوستان
در سال 1360 هجري شمسی براي مطالعه و تحقیق در کتابخانههاي هندوستان عازم آن کشور شدم، این مسافرت چهارمین سفر من
به آن کشور پهناور بود که در حدود سه سال طول کشید، ضمن بررسی و مطالعه در آثار خطی تعدادي از کتابهاي خود را هم
در دائره المعارف حیدرآباد دکن به چاپ رسانیدم، سفر بسیار پر بار و سودمندي بود و خداوند را سپاسگزارم این توفیقات را به این
بنده ارزانی داشت. یکی از کارهائی که در این سفر انجام گرفت ترجمه مجلد پانزدهم بحار الانوار بود، ما اوقات فراغت خود را در
هندوستان به ترجمه چند متن عربی اختصاص دادیم، نخست کتاب مشکاه انوار طبرسی را در آن جا ترجمه نموده و چاپ کردم و
بعد کتاب غارات ثقفی را در کشمیر ترجمه کردم که اینک آماده چاپ میباشد، سپس کتاب مقدس نهج البلاغه را ترجمه کردم
که آن هم آماده چاپ میباشد. در حیدرآباد که محل اقامت من بود کتاب بحار الانوار وجود نداشت، در یکی از سفرها که از
حیدرآباد به بمبئی آمدم، موضوع را با مرحوم شیخ اسماعیل رجبی یزدي امام جماعت مسجد ایرانیان در میان گذاشتم، او گفت:
من بحار الانوار دارم و به شما امانت میدهم بعد از ترجمه آن را به من بازگردانید و با تشکر کتاب را از او گرفتم. مرحوم شیخ
اسماعیل که از کودکی به هند مهاجرت کرده بود، در آنجا در محضر مرحوم شیخ محمد حسن کاشانی که از علماء بزرگ شیعه
هند بود درس خوانده بود و بعد در مسجد ایرانیان به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد مردم پرداخت، او مردي مجاهد، ایثارگر، مؤمن
و براي شیعیان هند بسیار مؤثر بود، متاسفانه در جوانی دیده از جهان بست و در بمبئی به خاك سپرده شد خداوند او را رحمت
کند. یکی از روزها در حسینیه یزدیهاي مقیم بمبئی مجلسی بود، من هم به اتفاق ص: 65 مرحوم شیخ اسماعیل
در آن مجلس شرکت کردم، هنگامی که وارد مجلس شدم، مشاهده نمودم آقاي حاج علی صالحی سرکنسول جمهوري اسلامی
ایران هم در مجلس هستند، ایشان مرا به طرف خود فراخواندند و من هم رفتم و در کنار ایشان قرار گرفتم. آقاي صالحی در آنجا
سخنرانی داشتند و گروهی از محترمین هم در مجلس بودند، بعد از سخنرانی گفتند: با هم به منزل برویم، ما هم دعوت ایشان را
پذیرفته و به اتفاق به محل اقامت ایشان در کنسولگري رفتیم، آقاي صالحی فرمودند: چون هواي این جا گرم شده بچهها به ایران
رفتهاند و من هم تنها هستم شما در اینجا باشید و جاي دیگري نروید. ما هم از این پیشنهاد استقبال کردیم و چون هواي بمبئی بسیار
گرم بود کنسولگري براي اقامت جاي مناسبی بود. ما مدتی در اینجا توقف کردیم و در ضمن ترجمه کتاب را هم در منزل مرحوم
صالحی آغاز نمودیم، ایشان صبحها به اداره میرفتند و من تنها در منزل بودم و به این کار مشغول شدم، و جلد نخستین آن را در
صفحه 45 از 295
بمبئی پایان دادم. آقاي حاج علی صالحی فرزند مرحوم حاج عبد الصالح صالحی یزدي، تحصیلات عالیه خود را در هندوستان پایان
داده بود، بعد از انقلاب مقامات جمهوري اسلامی ایران ایشان را به عنوان سرکنسول به بمبئی فرستادند، او مدت شش سال در آنجا
به عنوان سرکنسول خدمت کردند. ایشان مردي صالح، انسانی شایسته، فعال، باهوش و با فضل بود، در هنگام ماموریت خود در
بمبئی منشأ کارهاي شایستهاي شد و چون نخستین سرکنسول جمهوري اسلامی ایران بود با مشکلاتی هم روبرو بودند، ولی با حسن
تدبیر و هوش سرشار و سیاستی روشن همه مشکلات را حل میکرد. آقاي صالحی بعد از مدتی به ایران برگشتند، و به عنوان سفیر
جمهوري اسلامی ایران به یکی از کشورهاي امریکاي جنوبی رفتند، بعد از انجام ماموریت در دفتر ریاست جمهوري اسلامی ایران
به عنوان مشاور انتخاب شدند، متاسفانه در ص: 66 آغاز سال 1372 که از یزد به تهران بر میگشتند در اثر
تصادف ماشین به رحمت خداوند واصل شدند و همه دوستان را به غم خود گرفتار نمودند رحمۀ الله علیه. ترجمه مجلد پانزدهم
بحار الانوار که سالها انتظار ترجمه آن را داشتم، در منزل مرحوم صالحی در بمبئی آغاز شد و در مدت یک ماه که در آنجا توقف
داشتم یک مجلد آن پایان یافت، بعد از آن به حیدرآباد محل اقامت خود برگشتم و بقیه را هم در ساختمان مدینه که در اجاره
ایرانیان بود انجام دادم. بعد از اینکه کتاب ترجمه شد آن را به یکی از خطاطان مقیم حیدرآباد دادم تا با خط خود آن را بنویسد و
در آن جا چاپ کنم، کتاب در دو هزار صفحه کتابت شد و آماده چاپ گردید، ولی به عللی چاپ نشد، آن را با خود به ایران
آوردم تا در اینجا به چاپ برسانم، این کار سالها به تاخیر افتاد و به چاپ آن موفق نمیشدم. اکنون خداوند را سپاسگزارم که
مقدمات حروف چینی و چاپ آن فراهم گردید، و کاري که سالها پیش انجام گرفته بود پایان یافت و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ
1373 /3 / الْعالَمِینَ عزیز الله عطاردي شمیران- امام زاده قاسم اول محرم سال 1415 مطابق با 21
1 در فضیلت ایمان
-1 مفضل بن عمر گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن را از این جهت مؤمن گفتهاند که در نزد خداوند از دیگران
شفاعت میکند و خدا هم شفاعت او را قبول مینماید. 2- سنان بن طریف گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن را چرا مؤمن
نام گذاشتهاند، گفتم: نمیدانم فقط این را میدانم که او به آنچه خداوند نازل کرده ایمان آورده است، امام علیه السّلام فرمود:
درست گفتی ولی مؤمن را از این جهت مؤمن نگفتهاند، گوید عرض کردم پس چرا او را مؤمن نام نهادهاند، فرمود: براي اینکه روز
قیامت از دیگران شفاعت میکند و خداوند هم قبول میفرماید. 3- ابن صدقه گوید: حضرت صادق از پدرش از رسول خدا علیهم
السّلام روایت میکند که آن جناب فرمود: آیا شما را آگاه نکنم که چرا مؤمن را مؤمن نام گذاشتند، او را از این جهت مؤمن
گفتهاند که مردم وي را در جان و مال خود امین میدانند، و مسلمان نیز کسی را گویند که مردمان از دست و زبان او در آسایش
باشند. 4- محمّد بن مسلم و دیگران از حضرت صادق و باقر علیهما السّلام روایت میکنند که آن دو بزرگوار در تفسیر آیه شریفه
5- از حضرت صادق علیه السّلام روایت العروة الوثقی فرمودند: مقصود ایمان به خداوند یگانه میباشد. ص: 68
شده که فرمود: مؤمن هاشمی است زیرا وي گمراهی و کفر و نفاق را از هم قطع میکند و مؤمن را قرشی هم گفتهاند زیرا او به حق
اقرار کرده و مقصود از حق هم ما هستیم، و باطل را منکر شده و مقصود از باطل هم دلام و اتباع او میباشند. مؤمن را نبطی هم
میگویند زیرا او اشیاء را استخراج و استنباط میکند و حقائق را روشن میگرداند و اسرار را باز مینماید، پلیدیها را از پاکی تمیز
میدهد و پاکیها را از ناپاکی جدا میسازد، مؤمن را عربی هم میگویند زیرا او مسائل ما اهل بیت را براي مردم روشن میگرداند
و فضائل و خصوصیات ما را باز میگوید. مؤمن را اعجمی و گنگ هم گفتهاند، زیرا او از دلام سخن نمیگوید و از وي به نیکی
یاد نمیکند و مؤمن را فارسی هم گفتهاند زیرا او در کارها با نظر صائب مینگرد و دلش روشن و آگاه است اگر ایمان در ثریا
باشد فرزندان فارس به آن دست پیدا میکنند، یعنی افراد با فراست ایمان را در هر جا باشد بدست میآورند. مؤمن همواره در
صفحه 46 از 295
کارها دقت میکند و شتاب به خرج نمیدهد و از میان آنها بهترین را بر میگزیند و خوبها را اختیار میکند. رسول اکرم صلّی
اللَّه علیه و اله فرمود: از فراست مؤمن بترسید که او با هدایت خدا و پرتو انوار فیوضات الهی به امور نگاه میکند و حقائق و اسرار را
ذکر شده است، دلام مانند سحاب مرد سیاه و دراز را « دلام » بخوبی مشاهده مینماید. مترجم گوید: در این حدیث دو بار کلمه
گویند، و در اینجا مقصود مرد منافقی است که در ظاهر مؤمن و مسلمان ولی در باطن کافر و پلید میباشد و با فریب و نیرنگ مردم
را فریب میدهد و جامعه را گمراه میکند. 6- عمار ساباطی گوید: از امام صادق علیه السّلام سؤال شد آیا اهل آسمانها اهل زمین
را مشاهده میکنند، فرمود: آنها فقط مؤمنان را مینگرند، زیرا مؤمن از نوري است مانند نور ستارگان گفته شد پس آنها اهل زمین
را مشاهده میکنند، فرمود خیر آنها نور مؤمن را به هر طرف که برود مینگرند، بعد فرمود: هر مؤمنی در روز قیامت پنج ساعت
7- ثوري به سند خود روایت میکند که به حضرت صادق علیه السّلام گفته شد میتواند شفاعت کند. ص: 69
چرا مؤمن را مؤمن گویند فرمود: براي اینکه مؤمن را از یکی از نامهاي خود مشتق کرد و او را مؤمن نام گذاشت، و او را از این
جهت مؤمن گفتند که او از عذاب خداوند آسوده است، و در روز قیامت شفاعت میکند و شفاعتش هم مورد قبول قرار میگیرد.
اگر مؤمن بخورد و یا بیاشامد، یا بپاخیزد و یا بنشیند، یا بخواب رود و یا ازدواج کند و یا در جاي آلوده و کثیفی حرکت نماید،
خداوند آن زمین را پاك میگرداند تا از کثافت آن زمین دامنش آلوده نگردد، مؤمن روز قیامت در موقف با رسول خدا صلّی اللَّه
علیه و اله قرار میگیرد. در این هنگام کسانی که مورد خشم و غضب خداوند قرار گرفتهاند از مقابل او عبور میکنند آنها در دنیا
مرتکب گناهان بزرگ شده بودند، در اینجا مقام محترم مؤمن را در نزد خداوند مشاهده میکنند، مؤمن در میان این گناهکاران
افرادي را مشاهده مینماید که در دنیا به او کمک کرده و حوائج او را بر آوردهاند. در اینجا مؤمن از جاي خود بلند میشود و با
اعتمادي که به فضل و عنایت خداوند دارد فریاد میزند بار خدایا بندهات در اثر معصیت اینک گرفتار است، با لطف خود او را به
من ببخش، در این هنگام دعاي مؤمن مورد اجابت قرار میگیرد، فقط ناصبیان در اینجا بهره و نصیبی ندارند شفاعت شامل آنها
نمیگردد. امام علیه السّلام فرمود: خداوند متعال گفتار آنها را در روز قیامت نقل میکند آنجا که میگویند پس ما شفاعتکننده
نداریم، مقصود آنها پیامبرانند، و نه رفیق با اخلاصی که از ما شفاعت نمایند در اینجا مقصود همسایهها و آشنایان هستند، و هنگامی
که از شفاعت ناامید میگردند میگویند پس ما را به دنیا برگردانید تا ایمان بیاوریم و با مؤمنان هم آواز گردیم. 8- زراره گوید:
در خدمت حضرت صادق علیه السّلام نشسته بودم که از آن جناب از تفسیر آیه شریفه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَۀِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها سؤال شد که
آیا این معنی در باره مخالفان و کسانی که اعتقاد به خاندان شما ندارند دلالت میکند، فرمودند: این ص: 70
فقط در باره اهل ایمان میباشد. 9- یعقوب بن شعیب گوید: از امام علیه السّلام شنیدم میفرمود: هیچ کس از اعمال خود در نزد
خداوند پاداشی ندارد مگر مؤمن. 10 - راوي مذکور گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه بنده مؤمن کار نیکی انجام
داد خداوند اعمال او را مضاعف میکند و براي هر کار نیکی هفتصد برابر میدهد و معنی آیه شریفه وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ ناظر
به همین است. 11 - راوي نام برده گوید: امام علیه السّلام فرمود: نور مؤمن براي اهل آسمانها میدرخشد همان گونه که نور
ستارگان براي اهل زمین میدرخشند، مؤمن دوست و محبوب خداوند است خداوند او را کمک میکند و حوائج او را بر میآورد،
و جز حق سخن نمیگوید و از دیگري واهمه ندارد. 12 - امام علیه السّلام فرمود: مؤمنان با هم برخورد میکنند و مصافحه
مینمایند، در اینجا خداوند به آنها توجه میکند و گناهان آنها فرو میریزند تا آنگاه که از هم جدا شوند. 13 - حضرت صادق علیه
السّلام فرمود: مردم توانائی ندارند حقیقت صفات خداوند را درك کنند، و همان گونه که نمیتوانند صفت خدا را درك نمایند
توانائی ندارند حقیقت صفات رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله را هم درك کنند، کسی که نتواند صفت رسول را درك کند از
درك صفت امام هم عاجز است، و کسی که نتواند صفت امام را درك کند صفات مؤمن را هم درك نمیکند. 14 - امام صادق
علیه السّلام فرمود: خداوند متعال میفرماید: هر کس یکی از دوستان مرا خار بدارد با من به جنگ پرداخته است، و من با سرعت و
صفحه 47 از 295
شتاب به یاري دوستان خود میآیم من در هنگام قبض روح مؤمن متحیر هستم من دوست دارم او را قبض روح کنم و به جوار
رحمت خود انتقال دهم، اما او دوست دارد در دنیا بماند و من مرگ او را به تاخیر میاندازم. مؤمن از من هر چه بخواهد به او
میدهم، و هر گاه مرا بخواند دعوت او را اجابت میکنم اگر در دنیا یک مؤمن هم باشد از همه مخلوقات خود بینیاز خواهم ایمان
و کفر، ج 1، ص: 71 شد، و از ایمان مؤمن براي او همنشینی خواهم ساخت که او از هیچ کس وحشت نخواهد کرد و در آرامش و
سکون زندگی خواهد نمود. 15 - حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن در هنگام مرگ با گناهان بخشیده شده از جهان میرود.
-16 فرمود: مؤمن هر گاه خداوند را بخواند مورد اجابت قرار میگیرد، راوي گوید: من از این سخن در شگفت آمدم، امام علیه
السّلام فرمود: خداوند بر مخلوقات خود با نظر خاصی مینگرد و آنها را مشمول رحمت خود قرار میدهد. 17 - یکی از اهل علم
روایت میکند که امام علیه السّلام فرمود: هر گاه مؤمن وفات کند دو فرشته موکل بر او بالا میروند و میگویند بار خدایا فلانی
در گذشت، خداوند میفرماید پائین روید و روي قبر او نماز بگذارید و تا روز قیامت مرا تهلیل و تکبیر بگوئید و هر عملی که انجام
میدهید براي او بنویسید. 18 - امام صادق علیه السّلام فرمود: خواب مؤمن یک بخش از هفتاد بخش نبوت است و بعضی از مؤمنان
سه جزء از اجزاء نبوت را دارا میباشند. 19 - حضرت صادق علیه السّلام فرمود: اعمال مؤمن قبل از او به بهشت میروند و وسائل
استراحت و منزل او را مهیا میکنند، همان گونه که مردي خدمتکارش را میفرستد تا وسائل استراحت او را فراهم کند، و بعد این
آیه شریفه را تلاوت کردند: وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ. 20 - امام علیه السّلام فرمود: خداوند متعال مکروهات را از مؤمن
دفع میکند همان گونه که مردي شتر بیگانه را از شتران خود دور میگرداند. 21 - حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه مؤمنی
در زمین غربت بمیرد و گریهکنندگان او حاضر نباشند، در این هنگام زمینهایی که او در آنجا خداوند را عبادت میکرد بر او گریه
میکنند و جامههایش بر او گریه خواهند کرد و درهاي آسمانها که اعمال او از آنجاها عبور میکردند بر او گریه خواهند نمود، و
دو فرشته موکل هم بر او خواهند گریست. 22 - علی علیه السّلام در یکی از خطبههایش میفرماید: راهیست روشن و واضح، ایمان
و کفر، ج 1، ص: 72 راهی پر فروغ و نورانی، ایمان آدمیان را به کارهاي نیک راهنمائی میکند و کارهاي نیک نشانه ایمان آدمی
است، بوسیله ایمان از علم میتوان بهره گرفت و خرابیها را آباد کرد و با دانش از مرگ و عواقب آن میتوان ترسید. مرگ
آخرین روز زندگی انسان در این جهان میباشد، و بوسیله دنیا میتوان آخرت را آباد کرد روز قیامت بهشت براي پرهیزگاران
آراسته میگردد و دوزخ براي بدکاران و گمراهان آشکار میشود، مردم از قیامت نمیتوانند فرار کنند و آنها شتابان بطرف آن
روز در حرکت هستند و پایان کارشان به قیامت خواهد انجامید. 23 - راوندي در نوادر خود از موسی بن جعفر و او از پدرانش از
رسول خدا علیهم السّلام روایت میکند که فرمود: مؤمن مانند درختی است که برگهاي آن در تابستان و زمستان نمیریزند گفته
شد یا رسول اللَّه آن کدام درخت است فرمود: درخت خرما. 24 - اسحاق بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر و او از پدرانش از
رسول اکرم علیهم السّلام روایت میکند که فرمود: خداوند یکی از بندگان خود را روز قیامت مورد عتاب و سرزنش قرار میدهد
و میفرماید: من بیمار شدم چرا از من عیادت نکردي، گوید بار خدایا تو خداوند بندگان هستی و مریض و دردمند نمیکردي.
خداوند متعال میفرماید: برادر مؤمنت بیمار شد و تو از آن عیادت نکردي، به عزت و جلال خودم سوگند اگر به عیادت او
میرفتی مرا در آنجا مشاهده میکردي، و بعد هر چه از من میخواستی به تو میدادم، و این به خاطر شرافت و اعتبار بنده مؤمن در
نزد من میباشد و من بخشنده و آمرزنده هستم. 25 - میسر گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مؤمنی از شما روز قیامت از
شخصی عبور میکند که او را بطرف دوزخ میبرند، آن شخص بطرف مؤمن توجه میکند و میگوید اي فلان من در دنیا به تو
محبت و نیکی کردهام، در این هنگام مؤمن به فرشته موکل بر او میگوید: او را رها کنید، فرشته هم به فرمان خداوند او را رها
میکند. 26 - محمد بن حمران از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: ص: 73 بندهاي را روز
قیامت حاضر میکنند که هیچ کار نیکی در نامه اعمال او نیست، به او میگویند فکر کن آیا کار نیکی انجام دادهاي، او در پاسخ
صفحه 48 از 295
میگوید: من کار نیکی ندارم جز آنکه روزي بنده مؤمنی نزد من آمد و از من براي وضوء آب خواست. من هم به آن بنده مؤمن
آب دادم و او از آن آب وضوء گرفت، در این هنگام آن بنده را حاضر میکنند و او هم جریان را تعریف میکند و گفتار او را
تصدیق مینماید در اینجا خداوند دستور میدهد او را وارد بهشت کنند و گناهانش را مورد عفو قرار میدهد. 27 - مفضل از امام
صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: روز قیامت به مؤمن گفته میشود در چهره مردم نگاه کن هر کس به تو شربتی آب و
یا مقداري خوردنی و یا کار نیکی در بارهات انجام داده است او را بگیر و وارد بهشت نما، او در اینجا دست گروهی را میگیرد و
با خود به سوي بهشت میبرد. هنگامی که مؤمن از صراط عبور میکند جماعت زیادي همراه او هستند، فرشتگان میگویند اي
دوست خدا و اي بندگان خدا به کجا میروید، در این هنگام خداوند به فرشتگان دستور میدهد اجازه دهید بنده من عبور میکند،
فرشتگان هم اجازه میدهند، مؤمن را از این جهت مؤمن میگویند که خداوند به او اجازه شفاعت داده است. 28 - جابر بن یزید
گوید حضرت باقر علیه السّلام به من فرمودند خداوند روز قیامت دست مؤمن را باز میگذارد و او هر کاري که بخواهد انجام
میدهد، گوید: عرض کردم از کتاب خداوند در این باره براي من چیزي قرائت کن، امام علیه السّلام فرمود: خداوند میفرماید: لَهُمْ
ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ. از این آیه روشن است که آنها روز قیامت اجازه دارند هر چه بخواهند، و خداوند هم علاوه بر
خواستههاي آنان به آنها عطا میکند، سپس فرمود: اي جابر از دشمنان ما کمک مخواه و از آنها غذا و آب طلب نکن، زیرا دشمنان
ما همواره در آتش دوزخ جاویدان میباشند. مؤمن از وي عبور میکند و او میگوید: اي مؤمن آیا من نسبت به شما محبت ایمان و
کفر، ج 1، ص: 74 نکردم و در انجام خواستههاي شما اقدام ننمودم، مؤمن از وي شرم میکند و او را از آتش نجات میدهد، و
مؤمن را از این جهت مؤمن گفتهاند که او از گناهکاران شفاعت میکند و شفاعتش هم مورد قبول قرار میگیرد. 29 - حضرت
صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن رهبر خاندانش میباشد و بر اعمال و امور زندگی آنها گواهی میدهد، فرمود: همه اشیاء و حتی
حشرات الارض هم در برابر او خاضع میباشند درندگان زمین و پرندگان هوا از وي احترام میکنند. 30 - عبد المؤمن انصاري
گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: خداوند سه خصلت به مؤمن عطا فرموده است، عزت در دین و دنیا، رستگاري در آخرت، و
هیبت در دل مردمان. 31 - امام صادق علیه السّلام فرمود: حرمت و اعتبار مؤمن از کعبه هم بزرگتر است. 32 - حضرت صادق سلام
اللَّه علیه فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: خداوند متعال میفرماید: به من اعلان جنگ داده هر آن کس که بنده
مؤمن مرا اذیت کند از خشم و غضب من در آسایش هستند کسانی که بنده مؤمن مرا گرامی بدارند. اگر بین مشرق و مغرب فقط
یک بنده و یک امام عادل باشند من دیگر به کسی نیاز ندارم آسمان هفتگانه و زمینها بوسیله آن دو و به خاطر آنها پا برجاست، و
من بین آنها انس و مودتی قرار دادهام که به دیگران نیازي ندارند. 33 - حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: در نزد
خداوند از ایمان و عمل صالح چیزي محبوبتر و گرامیتر نیست، و اینکه آدمی از منهیات خداوند دست باز دارد و گرد گناه
نگردد. 34 - حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: خداوند قریه و شهري را که در آن صد نفر مؤمن باشند عذاب نمیکند تا
آنجا که فرمودند: حتی اگر یک نفر هم مؤمن در یک آبادي زندگی کند خداوند اهل آن آبادي را عذاب نمیکند. 35 - روایت
شده حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله متوجه کعبه شدند و فرمودند: مرحبا به تو اي کعبه چه اندازه بزرگ هستی و در نزد خداوند
ارج و اعتبار داري، به خداوند سوگند حرمت مؤمن از تو بزرگتر است، خداوند تو را از یک چیز حرام ص: 75
کرده در صورتی که از مؤمن سه چیز را حرام نموده، مالش، جانش و سوء ظن نسبت به او. 36 - رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله
فرمود: هر کس مؤمنی را اذیت کند مرا اذیت کرده است و هر کس مرا آزار دهد خداوند را آزار داده است و هر کس خداوند را
اذیت کند در تورات و انجیل و زبور و فرقان ملعون میباشد. 37 - رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: مؤمن مانند فرشته مقرب
میباشد و مؤمن در نزد خداوند از فرشته مقرب هم بزرگتر و گرامیتر است، در نزد خدا چیزي محبوبتر از این نیست که مؤمن و
یا مؤمنهاي توبه کند، مؤمن در آسمانها معروف است همان گونه که مردي زن و فرزندش را میشناسد. 38 - حضرت صادق علیه
صفحه 49 از 295
السّلام فرمود: خداوند کارهاي مؤمن را به خودش واگذاشته ولی او را از ذلّت و خواري نگهداشته و این را به او وانگذاشته است
مگر در قرآن نخواندهاید که فرموده وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ. از این جا معلوم است که مؤمن عزیز است و نباید خود را ذلیل
کند و نیز فرمود: مؤمن از کوه هم سختتر است، کوه را میتوان با کلنگ از هم شکافت و از او کاست ولی مؤمن را نمیتوان از
ایمانش چیزي کسر کرد. 39 - فضل بن عبد الملک گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: اي فضل شیعیان فقیر ما را ترك نکنید
به خداوند سوگند یکی از آنها در روز قیامت از جماعتی به اندازه قبیله ربیعه و مضر شفاعت میکند. بعد فرمود: اي فضل مؤمن را
از این جهت مؤمن گفتهاند که شفاعت میکند و شفاعت او هم قبول میگردد، مگر نشنیدهاید که خداوند در باره دشمنان شما
هنگامی که مشاهده میکنند مردي از شما در روز قیامت از دوست خود شفاعت میکند میگویند فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ
حَمِیمٍ. 40 - ابو حمزه ثمالی گوید از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: اگر پرده از جلو دیدگان مردم برداشته شود و مقام
مؤمن را در نزد خداوند بنگرند در برابر مؤمن خاضع خواهند شد و آنها از مؤمن اطاعت خواهند کرد و کارهاي آنها براي ایمان و
کفر، ج 1، ص: 76 او آسان خواهد شد، و اگر متوجه اعمال مردوده گردند خواهند گفت هیچ عملی قابل پذیرش نیست
2 خلقت مؤمن از نور خدا
-1 سلیمان جعفري گوید: خدمت حضرت امام هادي علیه السّلام بودم فرمود: اي سلیمان از فراست مؤمن بترس زیرا او با نور خدا به
اوضاع و احوال مینگرد، من در این هنگام ساکت شدم تا آنگاه که اطاق خلوت شد، عرض کردم شنیدم فرمودید از فراست مؤمن
بترسید که او با نور خدا متوجه امور میباشد. فرمود: آري اي سلیمان خداوند مؤمن را از نور خود آفرید و آنان را در رحمت خود
رنگ آمیزي کرد و پیمان ولایت ما را از آنان گرفت، مؤمنان با هم برادر ابوینی هستند پدر آنها نور و مادرشان هم رحمت
میباشد، و مؤمن از همان نوري که آفریده شده به اوضاع و احوال نگاه میکند. 2- معاویۀ بن عمار گوید: به حضرت صادق علیه
السّلام عرض کردم تفسیر این حدیثی را که از شما شنیدم بیان فرمائید فرمودند: آن حدیث کدام است گفتم: فرمودید مؤمن با نور
خداوند مینگرد. فرمود: اي معاویه خداوند مؤمن را از نور خود آفرید و در رحمت خود آنها را فرو برد و پیمان ولایت ما را بر
شناخت خود از آنها گرفت روزي که خود را به او شناسانید، مؤمن با مؤمن برادر ابوینی هستند پدرش نور و مادرش رحمت است،
و مؤمن با همان نوري که از وي آفریده شده نگاه میکند. 3- سلیمان گوید حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند براي ما
پیروان و شیعیانی قرار داد و آنها را از نور خود خلق کرد و در رحمت خود فرو برد روزي که خود را به آنان معرفی کرد پیمان
ولایت ما را هم از آنها گرفت، او از نیکوکاران آنها قبول میکند و از بدکاران آنها در میگذرد هر کس بدون ایمان در پیشگاه
ص: 77 خداوند حاضر گردد حسنات او قبول نمیگردد و گناهانش بخشوده نمیشود. 4- جابر از حضرت باقر
علیه السّلام روایت میکند که حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: از فراست مؤمن بترسید که او با نور خدا مینگرد و سپس
این آیه شریفه را تلاوت کردند إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ. 5- حضرت باقر علیه السّلام فرمود: خداوند متعال در مؤمن نسیمی
از روح خودش دمیده است، و براي همین جهت در قرآن فرموده: رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. 6- علی علیه السّلام فرمود: از گمان مؤمنین بترسید
زیرا خداوند حق را در زبان آنها قرار داده است. 7- جابر جعفی گوید: در خدمت ابو جعفر علیه السّلام بودم در حالی که غم و
اندوه مرا گرفته بود، عرض کردم قربانت شوم گاهی بدون اینکه مصیبت و یا اندوهی برایم پیش آید ناگهان محزون میکردم که
اهل بیت من هم متوجه این موضوع میشوند و مرا دگرگون مشاهده میکنند. امام فرمود: آري اي جابر خداوند متعال مؤمنان را از
گل بهشت آفرید و از نسیم روحش در آنها جاري ساخت و از این جهت مؤمنان را برادر ابوینی گفتهاند هر گاه یکی از آن ارواح
در یکی از شهرها محزون گردد، سایر ارواح هم محزون میگردند.
صفحه 50 از 295
3 ریشه